خانواده

   یکی از مناقشه‌برانگیزترین مسائلی که امروزه با آن روبه‌روییم، تأثیر هنجارها و ارزش‌های روبه‌تغییر است در سنگ‌بنای جامعه: خانواده. ساختار خانواده[1]  در 50 سال گذشته به‌گونه‌ای معنادار تغییر پیدا کرده است؛ تا حدی که انطباق با تغییرات هم برای افراد و هم برای نهادهای اجتماعی دشوار شده است. مدل سنتی نان‌آور خانه‌دار که زمانی مظهر خانواده بود، امروزه جای خود را به اشکال متعددی از خانواده داده است: خانوارهای تک‌سرپرست، خانواده‌های ناتنی، زوج‌های هم‌خانه، خانواده‌های گسترده و چندنسلی و شراکت هم‌جنس‌ها، و پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هایی که نوه‌های خود را بزرگ می‌کنند. در واکنش به این تغییرات، عده‌ای تلاشی و افول خانوادهٔ هسته‌ای را به سوگواری نشستند و مصرانه در صدد حمایت از ازدواج به‌عنوان راه رستگاری و نجات بودند، حال آنکه برخی دیگر آن را فرصتی برای پذیرش گستردهٔ تنوع در خانواده می‌انگاشتند و مدافع آن بودند که خط‌مشی عمومی بستر را برای همهٔ اشکال و اندازه‌های خانواده فراهم کند. حال، باید پرسید چه شد به این نقطه رسیدیم که احساس می‌کنیم ارتباطمان را با شکل و کارکرد این نهاد بنیادین از دست داده‌ایم؟

خانواده چیست؟

اصطلاح خانواده معانی اجتماعی و فرهنگی فراوانی با خود به‌همراه دارد و برای بیشتر افراد اهمیت شخصی و ژرفی دارد. بااین‌حال، بیشتر بحث‌ها دربارهٔ خانواده، آن را به‌لحاظ عملی تعریف می‌کنند؛ یعنی دو یا بیش از دو نفر که باهم زندگی می‌کنند و خون، ازدواج، یا فرزندپذیری آنها را به هم پیوند داده است. معمول‌ترین فرض دربارهٔ خانوار (یک یا بیش از یک فرد که خانه، آپارتمان، یا سکونتگاهی غیر از خوابگاه را اشغال کرده‌اند) این است که آنها باید دربردارندهٔ خانوادهٔ دوسرپرست باشند. باوجوداین، دگرگونی‌های اجتماعی و اقتصادی گوناگون جامعه در دهه‌های اخیر به دگرگونی خانواده و کاهش حضور خانوادهٔ سنتی در خانوارها انجامیده است.

در سال 1960، 85 درصد خانوارها خانوادگی بود؛ در سال 2000، فقط 69 درصد آنها این گونه بود. این افول کاهش سهم خانوارهای متشکل از زوج متأهل و فرزند(ان)شان را بازمی‌تاباند. علل این کاهشِ نسبت از این قرار است: کاهش و تأخیر باروری در ازدواج؛ به‌تعویق‌انداختن ازدواج نخست؛ افزایش هم‌خانگی و خانوارهای مجردی؛ و نرخ بالای طلاق. از سال 1960 تا سال 2000 نسبت خانوارهای دوسرپرست دارای فرزند از 44 درصد به 24 درصد کل خانوارها کاهش یافت.

  تغییر در ساخت خانوار به‌تدریج از دههٔ 1960 آغاز شد که هم‌زمان بود با تغییرات اجتماعی رادیکال در جامعهٔ ایالات متحده؛ از جمله جنبش حقوق شهروندی[2] و جنبش آزادی زنان[3] و به‌ویژه به بزرگسالی رسیدن نسل انفجار زاد ولد[4]. در دههٔ 1970 که نسل انفجار زاد ولد وارد دههٔ 20 زندگی‌شان شدند، سهم خانوارهای خانوادگی بیش از هر زمان دیگری افول کرد. در دههٔ 1980 هنوز تغییراتی در حال رخ‌دادن بود، اما نه با شتاب قبل. در دههٔ 1990، ساخت خانوار توازنی کم‌وبیش پایدار پیدا کرد. نظر به این تغییرات ساختاری و آرامش ناگهانی‌ای که رخ داد، پس چرا ما هنوز دربارهٔ موقعیت خانواده نگرانیم و این هراس از کجا سرچشمه می‌گیرد؟  نوستالژی برای خانواده‌های گذشته

در بسیاری از بحث‌هایی که دربارهٔ وضع خط‌مشی عمومی در خصوص ازدواج و خانواده درمی‌گیرد، مضمون اساسی معمول علاقه به‌سادگی ایام گذشته است. این ایام دههٔ 1950 را به ذهن متبادر می‌کند؛ دوران پس از جنگ که در آن اقتصاد پررونقی پدید آمده بود و خانواده‌ها در مقایسه با نسلی که پیش‌تر رکود بزرگ را پشت سر گذاشته بودند، روی‌هم‌رفته خوشبخت بودند. در این دوره که از دههٔ 1950 آغاز شد و تا اواخر دههٔ 1960 ادامه داشت، در ساختار خانواده‌های سنتی تغییراتی رخ داد؛ به‌طوری‌که نرخ ازدواج بالا رفت و انفجار زاد ولد رخ داد.

نمودار 1. جریان‌های موجود در خانوادهٔ امریکایی، از سال 1940 تا سال 2000. (منبع: ادارهٔ سرشماری امریکا «خانوارها برحسب نوع، از 1940 تاکنون». بازیابی‌شده در تاریخ 26 دسامبر 2007 http://www.census.gov/population/socdemo/hh-fam/hh1.pdf.در مدل نان‌آور-خانه‌دار بازنگری صورت گرفت؛ دیگر به زنان نمی‌گفتند غایات خانواده ایجاب می‌کند بیرون از خانه کار نکنند. بااین‌حال، آنچه باید از آن زمان به یاد داشته باشیم چیزی است که بازنمایندگی‌اش می‌کند: نوسانی ناگهانی در تاریخ کشورمان. از پیش‌درآمدهای آن‌زمانی جنبش آزادی زنان کتاب مشکلی که نامی نگرفته است بود که در آن بتی فریدان[5] به زنان آن نسل هشدار می‌دهد مبادا به وضع موجود راضی شوند و با آن هم‌نوا. درحال‌حاضر، آنچه از دههٔ 1950 به یاد می‌آید نسخه‌ای رمانتیک از خانواده است نه آنچه واقعاً بود.  جنبش نجات ازدواج[6] که در دولت بوش پدید آمد، بحث‌های بسیاری برانگیخت که همچنان ادامه دارد. این جنبش برای مشاورهٔ ازدواج مشوق‌های مالی ارائه کرد، از ازدواج‌های مقید[7] حمایت کرد، در چندین ایالت قوانین سختگیرانه‌تری برای طلاق به‌اجرا درآورد، مزایای رفاهی را برای خانوارهای تک‌سرپرست کاهش داد بی‌آنکه تغییری در اعانه‌های مالی به خانواده‌های فقیر کارگری ایجاد کند و نیز از قوانین «دفاع از ازدواج»[8] حمایت کرد که ازدواج را پیوندی تعریف می‌کرد که صرفاً میان یک مرد و یک زن صورت می‌گیرد حمایت کرد. بااین‌حال، مشکل واقعی ضرورتاً در ظاهر ساختاری خانواده نیست، بلکه در این است که خانواده‌ها در زیر این نمودهای سطحی چه وضعی دارند. ما به‌عنوان یک جامعه برای حمایت از زیرساخت خانواده چه کارهایی می‌توانیم انجام دهیم؟  جدول 1. جریان‌های موجود در خانواده‌های تک‌سرپرست و دوسرپرستی که فرزندان زیر 18 سال دارند؛ از 1950 تا 2000.

توزیع درصدی خانواده‌ها

سال

مادر مجرد

پدر مجرد

پدر و مادر با هم

1950

6

1

93

1960

8

1

91

1970

10

1

89

1980

18

2

80

1990

20

4

76

2000

22

5

73

 منبع: ادارهٔ سرشماری امریکا، «خانواده برحسب حضور فرزندان زیر 18 سال از 1950 تاکنون (2000). بازیابی‌شده در تاریخ 26 دسامبر 2007.(http://www.census.gov/population/www/socdemo/hh-fam.html)واقعیت خانواده‌های کنونی

نهاد خانواده همچنان پابرجاست و تکامل می‌یابد، زیرا خانواده‌ها در جامعهٔ ما کماکان تکیه‌گاه مهمی هم برای بهروزی فردی و هم برای بهروزی جمعی است. در بحث‌های پیرامون مطلوبیت ازدواج، بهترین زمان برای فرزندآوری، مشارکت مردان در پرورش فرزند، و مشارکت مادران در نان‌آوری نمی‌توان مانع ورود هنجارهای مدرن شد. امروزه، خانواده‌ها به اشکال متغیر و متنوعی با شرایط منطبق می‌شوند؛ چیزی که به چشم ما می‌آید انعطاف‌پذیری و سیالیت نهاد ازدواج و خانواده در واکنش به واقعیت انتخاب‌ها و فرصت‌هایی است که در دسترس افرادند. پژوهش‌ها کماکان نشان از دگرگونی‌ای کلی در نگرش‌های راجع به رفتارهای خانوادگی دارد؛ طلاق، هم‌خانگی، و رابطهٔ جنسی خارج از ازدواج برای افراد پذیرفتنی‌تر شده است؛ بیش‌ازپیش با نقش‌های جنسیتی مبهم و نامشخص مدارا می‌شود؛ و نسبت به ترتیبات زیستی گوناگون، پیکربندی‌های متنوع خانواده، و سبک‌های متعدد زندگی با دیدی بازتر برخورد می‌شود.

بزرگترین چالشی که خانواده در جامعهٔ امروزی با آن مواجه است بهروزی اقتصادی است، زیرا خوشبختی اقتصادی و سلامت روابط خانوادگی بیش از هر زمانی درهم‌تنیده‌اند. مسائل مهم دیگر عبارت است از: خانواده‌ها چگونه بین کار بامزد و فرزندداری تعادل برقرار می‌کنند و آیا محیط کار افراد با نیازهای خانواده هم‌سازتر خواهد شد؛ نابرابری درآمدها چه اثری در بخت و اقبال و فرصت‌های زندگی نسل بعدی خواهد گذاشت؛ و با افزایش امید به زندگی روابط میان‌نسلی چه تغییری خواهد کرد و آیا نسل منگنه‌شده می‌توانند نیازهای والدین سالخورده و فرزندانشان را برآورند. طی نسل‌ها، خانواده در واکنش به شرایط اقتصادی، تغییر اجتماعی و نیز تغییرات جمعیت‌شناختی مانند پیرشدن جمعیت[9] دستخوش تغییر شده است. از این‌رو، انتظار نامعقولی نیست که خانواده‌ها در آینده هم انطباق‌پذیر و منعطف باشند.

  و نیز ببینید: فرزندپذیری؛ ایمنی مراقبت از کودک؛ طلاق؛ شراکت خانگی؛ خانواده‌های دودرآمده؛ خانوادهٔ ترکیبی؛ خانوادهٔ کژکارکرد؛ خانوادهٔ گسترده؛ خانوادهٔ هسته‌ای؛ قانون مرخصی خانوادگی؛ هم‌پیوندی مجدد خانواده؛ ازدواج هم‌جنس‌ها؛ مادران مجرد؛ خانواده‌های تراملیتی.

بیشتر بخوانید

Casper, Lynne M. and Suzanne M. Bianchi (2002). Continuity and Change in the American Family, Thousand Oaks, CA: Sage

Coontz, Stephanie (2000). The Way We Never Were: American Families and the Nostalgia Trap, 2nd ed. New York: Basic Books

Demo, David H.; Katherine R. Allen; and Mark A. Fine, eds. (2000). Handbook of Family Diversity, New York: Oxford University Press

Jasper, James A. and Jeff Goodwin, eds. (2006). “Special Issue on Families”, Contexts 5(4)

Milardo, Robert M., ed. (2000). “Decade in Review: Understanding Families in the New Millennium”, Special Issue of Journal of Marriage and the Family 62(4)

Roseneil, Sasha and Shelley Budgeon (2004). “Cultures of Intimacy and Care beyond ‘the Family’: Personal Life and Social Change in the Early 21st Century”, Current Sociology 52: 135-159

 [1] family

[2] civil rights movement

[3] women’s liberation movement

[4] baby boom generation

[5] Betty Friedan

[6] save-the-marriage movement

[7] ازدواج‌های مقید (covenant marriages) نوعی متمایز از ازدواج در سه ایالت آریزونا، آرکانزاس، و لویزیانا امریکاست که در آن زوجِ در شرف ازدواج قبول می‌کنند نزد مشاوران پیش‌ازازدواج روند و موجبات محدودتری برای طلاق‌گرفتن داشته باشند. [م.]

[8] defense of marriage

[9] graying of the population

 

 

  

برچسب ها
مطالب مرتبط
٠٦ ارديبهشت ١٣٩٩

رزومه دکتر زهرا عبدالله

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌پریش‌ها

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌آزار

١٧ دي ١٣٩٨

رفاه

از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید