شکست چندفرهنگ گرایی و مسلمانان اروپا
- نویسنده: دکتر علی صباغیان
- قیمت: 57000 ریال
کتاب حاضر با عنوان «شکست چندفرهنگ گرایی و مسلمانان اروپا» توسط دکتر علی صباغیان عضو هيأت علمي دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران نگاشته شده است. این اثر در سال 1392 با همکاری پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات و موسسه مطالعات آمریکای شمالی و اروپای دانشگاه تهران به چاپ رسیده است.
موضوع چندفرهنگي يکي از بحثانگيزترين مباحث روز است. در بسياري از کشورهاي اروپايي، اقليتهاي قومي و مذهبي از جمله مسلمانان روز به روز در پي به رسميت شناختن و حمايت از شاخصههای فرهنگي خود هستند. افزايش جمعيت مسلمانان در کشورهاي اروپايي در دهههاي اخير، توجه بسياري از محافل را به تمايزها و تفاوتهاي فـرهنگي ـ هويتي آنها در مقایسه با ساير شهروندان اين کشورها معطوف کرده است.
کتاب حاضر از سه بخش تشکيل شده است. در بخش یکم طي دو فصل جداگانه ابتدا به تعريف و تاريخچۀ سياست چندفرهنگگرايي در اروپا اشاره و سپس به مباني نظري سياست چندفرهنگگرايي پرداخته شده است. بخش دوم به علل شکست سياست چندفرهنگگرايي اختصاص یافته که خود به دو فصل تقسيم میشود. در فصل سوم به بيداري اسلامي و هويتخواهي مسلمانان بهمثابه يکي از علل مهم شکست سياست چندفرهنگگرايي در دهههاي اخير اشاره شده و در ادامه در فصل چهارم، حوادث یازدهم سپتامبر و پيامدهاي آن بهعنوان ديگر علل مهم شکست اين سياست بررسي شده است.
بخش سوم و پاياني نيز به مبحث اصلي، يعني جايگزينهاي سياست چندفرهنگگرايي در اروپا پرداخته است. در فصل پنجم جايگزينهاي موجود بررسي شده و در فصل ششم به بررسي جايگزينهاي سياست چندفرهنگگرايي در سه کشور انگليس، فرانسه و آلمان بهمثابه کشورهاي مطالعه شده در اين کتاب پرداخته شده است.
نویسنده در این کتاب ضمن اشارۀ مبسوط به دلايل شکست سياست چندفرهنگگرایی، جايگزينهايي را شامل: ادغام و همگونسازي، ترويج اسلام اروپايي، طرد و جداسازي مسلمانان و مقابله با مهاجرتهاي جديد و اخراج مسلمانان براي آيندۀ آنها در اين کشورها پیشنهاد کرده و از اين رهگذر به اين نتيجه رسيده است که با توجه به شرايط فعلي، برآمد همۀ جايگزينهاي ذکر شده اين است که مسلمانان ساکن در کشورهاي اروپايي بهخصوص اروپايغربي يا بايد خود را با فرهنگ اروپايي ادغام يا همگون (نقطۀ مقابل سياست چندفرهنگگرایی) کنند يا آن تعريفي را از اسلام بپذيرند که با فرهنگ اروپايي کمترين تضاد و تعارض را دارد (عدول از اسلام واقعي و در نتيجه فروکش کردن بيداري اسلامي). در غير اين صورت، آيندهاي جز طرد، جداسازي يا اخراج از اين کشورها پيشِ روي آنها نخواهد بود.
نویسنده در فصل اول تعریفی از چندفرهنگگرایی ارائه کرده است و سپس تاریخچه سیاست چندفرهنگگرایی را به ویژه در اروپا بررسی کرده است. در بخش دیگری از این فصل چندفرهنگگرایی از دیدگاههای مختلفی مانند چندفرهنگگرایی به مثابه ایدئولوژی، چندفرهنگگرایی به مثابه واقعیت، چندفرهنگگرایی به مثابه سیاست، چندفرهنگگرایی به مثابه ملیگرایی فرهنگی و چندفرهنگگرایی به مثابه فلسفه اجتماعی بیان شده است.
در فصل دوم نظریههای مرتبط با سیاست چندفرهنگگرایی تجزیه و تحلیل شده است. نظريههاي مربوط به موضوع چندفرهنگگرايي را ميتوان به دو دسته تقسیم کرد: نظريههاي دستۀ اول عمدتاً نظريههايي هستند که به نوعي بر همزيستي فرهنگي و پذيرش تفاوتهاي فرهنگي ساکنان جامعه اعم از شهروندان اصلي يا مهاجران تأکيد دارند. در اين دسته ما با نظريههایي همچون: نظریۀ دموکراسي، تنوع فرهنگي، تکثر فرهنگي و نظريۀ «گروههاي همفرهنگ» مواجه هستيم.
دستۀ دوم نظريههايي هستند که چندفرهنگگرايي در جامعه را رد ميکنند و بر وحدت فرهنگي جامعه تأکيد دارند. نظريههايي همچون: نظريۀ شهروندي، هويت ملي، مليگرايي و نظريۀ وحدت فرهنگي در اين دسته قرار دارند.
فصل سوم، به بيداري اسلامي و هويتخواهي مسلمانان بهخصوص از دهههاي پاياني قرن بيستم به بعد و تأثيرگذاري آن بر هويتخواهي مسلمانان مهاجر در اروپا بهعنوان يکي از دلايل شکست سياست چندفرهنگگرايي پرداخته است. به این منظور، ابتدا به تعريفي از بيداري اسلامي پرداخته شده، تاريخچۀ کوتاهي از آن به همراه عوامل شکلگيري آن ارائه شده و سپس دربارۀ جلوههاي اين بيداري در ميان مهاجران مسلمان در اروپا (که در قالب هويتخواهي مسلمانان در اين کشورها بروز پيدا کرده) بحث شده است.
فصل چهارم به بررسي حوادث یازدهم سپتامبر و پيامدهاي آن براي مهاجران مسلمان در اروپا ميپردازد. حوادث یازدهم سپتامبر 2001 را ميتوان نقطۀ عطفي در محور قرار گرفتن پديدۀ تروريسم بينالمللي در مسائل جهاني و همچنين در روابط کشورهاي غربي با مسلمانان دانست. درواقع حوادث تروريستي یازدهم سپتامبر بستر مناسبي را براي کشورهاي غربي فراهم کرد تا کل جهان اسلام را تروريست خطاب کنند و با به راه انداختن تبليغات گستردۀ جهاني، هجمۀ سنگيني را عليه مسلمانان در سراسر نقاط جهان ايجاد کنند.
در فصل پنجم به سیاستهای جایگزین سیاست چندفرهنگی که از سوی دولتهای اروپایی مورد توجه قرار گرفته، پرداخته شده است. در این فصل چهار سياست «ادغام و همگونسازي»، «ترويج اسلام اروپايي»، «طرد و جداسازي» و «مقابله با مهاجرتهاي جديد و اخراج مهاجران مسلمان» را که مقامها و سیاستگذاران کشورهای اروپایی بهعنوان جایگزینهای سیاست چندفرهنگی در دستور کار خود قرار دادهاند بررسی شده است.
در فصل ششم با گذري هرچند کوتاه به پيشينۀ سياستهاي مهاجرتي سه کشور انگليس، فرانسه و آلمان، سياستهاي اجرايي جايگزين سياست چندفرهنگگرايي در اين کشورها بررسي شده است و در پايان فصل نيز به سياست ادغام در قالب اتحاديۀ اروپا پرداخته شده است.
و در پایان نویسنده راهکارهايي را در راستای بهبود وضعيت مسلمانان در کشورهای اروپایی عرضه کرده است. نخستين راهکار، حفظ هويت اسلامي مسلمانان ساکن در اروپا تحت هر وضعيتي است.
دوم، حمايت کشورهاي مسلمان از مسلمانان ساکن در کشورهاي اروپايي است.
سوم، با توجه به تبليغات منفي رسانههاي گروهي غربي در تخريب جهان اسلام و مسلمانان جهان، مسلمانان ساکن در کشورهاي اروپايي باید ضمن حفظ هويت اصيل اسلاميشان، خود را همچون جمعيت فعال در اين کشورها و نيرويی کارآمد و مفيد نشان داده و البته از تعامل مثبت و سازنده با شهروندان اروپايي غافل نبوده و در راستای ترويج چهرۀ رحماني دين اسلام کوشا باشند.
چهارم، در مقابله با تبليغات منفي رسانههاي گروهي کشورهاي غربي، رسانههاي گروهي جهان اسلام و همچنين محافل دانشگاهی بايد ضمن ارائۀ برنامههاي مثبت و تأثيرگذار، همچنين پژوهشها و مقالههای درخور توجه، در راستای خنثيسازي تبليغات رسانههاي غربي فعال باشند.
در نهايت اينکه، نهادهاي اسلامي فعال در کشورهاي اروپايي بايد با تندروي گروههاي تندرو نسبت دادهشده به مسلمانان مقابله کنند و با تعريفی درست و روشن از اسلام واقعي و رحماني، تعريف نادرستي را که اين گروهها از اسلام در اذهان شهروندان اروپايي ايجاد کردهاند، نقد کنند و از آن دوری جويند.