بازوان نقش آفرین؛ تجربه‌ای زیسته از رنگرزی در اراک

بازوان نقش آفرین؛ تجربه‌ای زیسته از رنگرزی در اراک

نشست تخصصی «بازوان نقش‌آفرین؛ تجربه‌ای زیسته از رنگرزی در اراک» در مشارکت دانشگاه شهیدبهشتی و با حضور دکتر عباس احمدوند دانشیار گروه الهیات و ادیان (گروه تاريخ تمدن اسلامي و فقه سياسي) این دانشگاه و دکتر طیبه عزت‌اللهی‌نژاد، عضو هیات علمی پژوهشکده هنر پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات ، در تاریخ ۹۹/۴/۲۰ به‌صورت آنلاین برگزار شد.


در این نشست، نخست احمدوند، محقق حوزه تاریخ، به‌طور مختصر به بازخوانی مسائل تاریخی-اجتماعی ایران در دوران پس از اسلام پرداخت. سپس از نظر تاریخی، سیاسی و اجتماعی به جایگاه اراک بهعنوان شاهراه منطقه اشاره نمود. وی سپس به بررسی فرش به عنوان یکی از مهم‌ترین کالاهای فرهنگی این منطقه و تاثیرپذیری آن از رخدادهای تاریخی اشاره کرد. وی اظهار داشت، بی‌شک علل مختلفی در طول تاریخ موجب رونق و رکود هنر فرش و متعلقات آن بوده که از جمله می‌توان به عوامل تاریخی اشاره کرد. از نظر وی وجود اقوام مختلف از جمله لر، ترک، فارس و... موجب شد تا بستری مناسب برای ظهور اشتراکات فرهنگی در این منطقه به‌وجود آمده و موجب رونق هنرهای قومی و سنتی به ویژه فرش و رنگرزی سنتی گردد، به‌طوری که مشاهده میشود در برخی از دوره‌ها، شغل اغلب ساکنان این منطقه، شغلی مرتبط با فرش بوده است. احمدوند ادامه داد: به این مقوله، سیاحانی نیز در سفرنامه‌هایشان اشاره کرده‌اند و سفرنامه‌های ژان شاردن و سایر سیاحان در اروپا  مصداق این مدعا هستند. همچنین در پی مطالعة این سفرنامه‌ها توسط اروپاییان، شاهد افزایش علاقمندی آنان جهت حضور در این مناطق بودهایم و از همینرو بود که صادرات انواع پارچه‌های زرکوب و ترمه و قالی، بین خواص اروپایی رونق یافت و در دوران طلایی ملکة ویکتوریا، بازرگانان، فرشهای فاخر فراهان را از شهرهای اراک و از طریق استامبول به‌ اروپا فرستادند. احمدوند افزود: به این ترتیب بود که ساروق و سایر دهات فراهان و مشکآباد (سلطان‌آباد) در اراک، در این هنر و صنعت شهرت یافتند، تا آنجا ‌که سلطان‌آباد به قطب بزرگ تولید و صادرات فرش مبدل شد و شرکت‌های بزرگ خارجی شروع به سرمایه‌گذاری در این منطقه کردند و از جملۀ این شرکتها، کمپانی زیگلر بود.


در ادامة مباحث، عزت‌اللهی‌نژاد، محقق حوزۀ انسان‌شناسی هنر نیز به بیان ابعاد انسان‌شناختی فرش پرداخت و چگونگی تاثیرگذاری عواملی چون تاریخ، سیاست، تنوع قومی، موقعیت جغرافیایی، اقتصاد و فرهنگ را، بر تداوم یا عدم تداوم این هنر بیان نمود. وی اظهار داشت: در اواخر دوران قاجار و اوایل دوران پهلوی شاهد رونق این هنر در این منطقه  بودیم چنان‌که این رونق موجب افزایش کمیت و کیفیت کارگاه‌های رنگرزی سنتی در این مناطق شد. وی گفت متاسفانه با وقوع جنگ جهانی شاهد آسیب‌هایی در این حوزه شدیم. همچنین با ورود فرهنگ «دیگری» از اروپا و آمریکا، شاهد تغییراتی در حوزة نقش و رنگ در این منطقه شدیم که در نتیجة آن، تغییرات اساسی در رنگرزی سنتی به‌وجودآمد و رنگرزی شیمیایی در این هنر رسوخ کرد.

در ادامة نشست، احمدوند به بازخوانی تجربة خویش به عنوان فردی که در یک خانواده با پیشینة شغل اجدادی رنگرزی زیسته است، پرداخت و به شرح شیوه‌های رنگرزی و بایدها و نبایدهای آن اشاره کرد. وی اظهار داشت متاسفانه با وجود پیشینة تاریخی و شغل نیاکانی در حوزة فرش، امروزه شاهد اضمحلال این هنر-صنعت در این مناطق هستیم به‌طوری که در این مناطق کارگاه‌های رنگرزی انگشت‌شماری باقی هستند و به حیات خویش ادامه می‌دهند. وی پیشنهاداتی نیز جهت حفظ این میراث فرهنگی و تاریخی در قالب انجام مطالعات و پژوهش‌ها نیز ارائه داد.

عزت اللهی‌نژاد نیز در ادامه با تاکید بر پتانسیل‌های اقتصادی، فرهنگی فرش ضرورت ایجاد شرایطی جهت ثبت تجربیات و تجربیات زیسته افراد را یادآوری نمود. ارائة راهکارهایی برای احیای فرش از طریق مطالعات میدانی انسانشناسانه این هنر- صنعت، مباحث این نشست را خاتمه داد. 



برچسب ها
از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید