ساحتهای ادبیات انقلاب اسلامی (۲۶)
بیست و ششمین نشست از سلسله نشستهای تخصصی ادبیات انقلاب اسلامی از نظر تا نظریه (بررسی ساحتهای ادبیات انقلاب اسلامی ایران) با حضور دکتر محمدرضا ترکی (عضو هیات علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران) و با دبیری دکتر اسماعیل امینی (نویسنده و داور جشنوارههای ادبی) یکشنبه ۲۶ مرداد ۹۹، به صورت مجازی برگزار شد.
محمدرضا ترکی در ابتدای این برنامه درباره نسبت بین انقلاب و ادبیات و خلق سبک ویژه انقلاب در این عرصه اذعان کرد: ادبیات هر دورهای تابع شرایط سیاسی و اجتماعی خودش است. پیوستهای ادبی و فرهنگی دارد که بهطور طبیعی پیش میآید اما این پیوستها بلافاصله اتفاق نمیافتد. مثلاً مشروطه اتفاق مهمی بود با بنیانهای سیاسی و اجتماعی که باعث یک تحول فرهنگی هم شد که این تحول خود منجربه تحول ادبی گردید. اما این تحول نه در سالهای مشروطه و نه حتی در سالهای پس از آن هم رخ نداد. این اتفاق همزمان شد با افسانه نیما و خود نیما. در این دوره شعر ادیبان ما با نگاهی متفاوت بود که محصول آشنا شدن آنها با نمونههای فرنگی بود. بنابراین بعد از نیماست که تبلور شعر جدید را میبینیم. بازتابهای ادبی یک تحول اجتماعی، سیاسی و فکری، هرچقدر هم که آن تحول عظیم باشد و بنیانهای جامعه و حتی جهان را متحول کند، لزوماً به معنای این نیست که خود را بلافاصله در بنیانهای ادبی نشان دهد و آنها را تغییر دهد اما وقتی به بار نشست، مثل یک درخت سایهدار محصول خودش را میدهد. در ایران امروز هم اتفاقی افتاده و این حتماً و لاجرم آثار ادبی دارد یعنی ما هیچ اثری را در دوره معاصر و به زبان فارسی پیدا نمیکنیم که به نحوی تأثیری از این حادثه نپذیرفته باشد حتی کسانی که با این مقوله بیگانه هستند. اما سوال اینجاست که آیا این اتفاق منجربه این شده که سبک ویژهای مثل آنچه که در شعر نیما افتاد، ایجاد شود؟ به نظر میآید که هنوز این اتفاق نیفتاده یا هنوز زود است که این اتفاق بیفتد. ما هنوز در متن این حادثه هستیم و هنوز گرد و غبار آن پراکنده است که هنوز تبدیل به یک امر مستقر نشده است (مثل انقلاب فرانسه در بطن تاریخ) و هنوز ادامهدار است. هنوز این غبار ننشسته و رسوب نکرده است. بنابراین سبک متمایزی هنوز اتفاق نیفتاده و در آن تردید وجود دارد. البته این به این معنا نیست که جریانهایی شکل نگرفته باشد و یا خردهسبکهایی نیامده باشند. هر شاعری خردهسبکی دارد و آنهایی که از مرحله عبور کردهاند، ویژگیهای خود را به دست آوردهاند. اما وقتی این سبکهای شخصی کنارهم قرار میگیرند، نمیتوان گفت سبک دوره شکل گرفته که متفاوت از دورانهای دیگر است.
عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران، در راستای سوالی مبنی بر اینکه آیا میتوان شاخصههایی برای ادبیات انقلاب اسلامی تعریف کرد، پاسخ داد: بله مولفههایی هستند که اگر در ادبیات حضور داشته باشند، میتوان گفت که ادبیات انقلاب آنجا حضور دارد که این ویژگیها و مولفهها نسبی هستند. هرمقدار این مولفهها غلیظتر باشند، همخوانی آنها با ادبیات انقلاب بیشتر است.
محمدرضا ترکی در ادامه استفاده از عناوین انقلاب را برای شاعران و نویسندگان مبالغه بزرگی دانست و اظهار داشت: استفاده از این عناوین و گفتن شاعر یا نویسنده انقلاب، مثل این است که بگوییم، شاعر ایران. یعنی فقط یک یا چند نفر میتوانند تحت این عنوان باشند اما صفت «انقلابی» را میتوان گفت. اگر همان مولفههایی که گفته شد، در آثاری غلیظتر باشند، با ادبیات انقلاب بیشتر همخوانی خواهند داشت. لذا در استفاده از این عنوان، ملاک، بیشتر خود آثار هستند. یعنی اگر شاعر یا نویسندهای در برخی از آثار خود به مولفههایی مثل مردمگرایی، بومگرایی، عدالتگرایی که ازجمله مولفههای انقلابی هستند، نزدیک شده باشد، میتوان گفت که آن شاعر یا نویسنده انقلابیست.
گزارش از: فریبا رضایی