بررسی ساحتهای ادبیات انقلاب اسلامی ایران (۲۹)
بیستونهمین نشست از سلسله نشستهای تخصصی ادبیات انقلاب اسلامی از نظر تا نظریه (بررسی ساحتهای ادبیات انقلاب اسلامی ایران) با حضور محمدکاظم کاظمی، عضو پیوستة فرهنگستان زبان فارسی و با دبیری دکتر اسمعیل امینی، نویسنده و داور جشنوارههای ادبی، شنبه ۱ شهریور ۹۹ به صورت آنلاین برگزار شد.
محمدکاظم کاظمی در ابتدای سخنان خود، آغاز شعر انقلاب را به لحاظ تاریخی، اوایل دهه ۴۰ دانست و درباره شاخصههای آن گفت: شعر انقلاب از اوایل دهه ۴۰ و با اشعار کسانی چون سبزواری، موید و ... شروع میشود. اشعاری که ترکیبی از گرایشات ضد شاه و اسلامی را داشتند. شعر انقلاب یک زیباییشناسی خاصی دارد که شاید در زیباییشناسی شعر فارسی، کمسابقه باشد ولی نمیتوانم بگویم این نظام در شعر همه شاعران مطلوب و با کیفیت بوده و تمام ویژگیهای صوری و معنوی در آنها لحاظ شده است بهخصوص در سالهای اولیه. اما بهطور کلی میتوان یک نظام زیباییشناسی برای شعر انقلاب ترسیم کرد. شاخصههایی که شعر انقلاب دارد، بیشتر محتواییست، یعنی وقتی که ما نگاه میکنیم، میبینیم که نگرشهای نسبت به جهان، جامعه و نگرش نسبت به انسان، در شعر انقلاب مطرح میشود که در شعر قبل از آن، کمتر سابقه داشته است. همچنین بازگشت به خویشتن اسلامی دیده میشود مثل آنچه که در شعر اقبال بود. در حقیقت پیوند میان ملیت و اسلامیت برقرار میشود. نگاه نوین به واقعه عاشورا، به عدالتخواهی و ...، شاخصههای معنایی بودند اما به لحاظ شاخصههای صوری، شعر انقلاب به جریان نوکلاسیک ما کمک کرد و آن را پیش برد. شعر کلاسیکی که نگرشی نو داشت، قبلاً هم وجود داشت ولی این شعر هنوز با عموم مردم سروکار نداشت. لذا میبینیم که در شعر انقلاب نوعی از شعر کلاسیک بروز میکند که جنسش از نوع شعر شهریار نیست و از سویی بیشتر با مردم سروکار دارد.مثل شعر قیصر امینپور، سلمان هراتی، مرحوم حسن حسینی و ... که این اشعار شعر روشنفکری نیستند و مردم را مخاطبان خود قرار دادهاند.
عضو پیوستة فرهنگستان زبان فارسی در ادامه با بیان اینکه استفاده از عناوین شاعر انقلاب و نویسنده انقلاب دارای عوارضیست، خاطرنشان کرد: این تفکیک دارای مرزهای سیال و مهآلودیست و درست نیست. به این معنا که ممکن است شاعری در راستای اهداف انقلاب باشد مثل کاری که سیمین بهبهانی کرده و برعکس ممکن است برخی از شاعرانی که به عنوان شاعر انقلاب شناخته میشوند، مفاهیم و موضوعات دیگری نیز در شعر خود داشته باشند. به نظرم بیشتر، این جریان شعری شعر انقلاب است که درست است. این تفکیک، عوارض بسیاری دارد ازجمله اینکه با این عناوین، بعضی از افراد، به عنوان ویترین شعر انقلاب شناخته میشوند و شعر انقلاب به آنها محدود میشود که این مسأله، به رانت فرهنگی منجر خواهد شد. همچنین ممکن است با این کار، ما به قدری دایره را تنگتر کنیم که افراد محوری که در این زمینه کار کردند، از این دایره بیرون انداخته شوند. مورد دوم این است که همین موقعیت و عناوین، این افراد را از آن روحیه انقلابیشان دور میکند و به قدری با این عناوین فربه میشوند که اشرافزاده بار میآیند و از آن مسیر خود جدا میشوند. مسأله سوم این است که این عناوین منجربه ظاهرسازی میشود چراکه ممکن است افرادی که شاید روحیه و عقاید انقلابی ندارند، فکر کنند که با این مولفهها و عناوین بتوانند شعر انقلابی بگویند و وارد این حوزه شوند بدون اینکه درونیات انقلابی داشته باشند و اما نکته آخر اینکه افراد در گذر زمان ثابت نیستند و ممکن است در زمانی شاعر انقلاب باشند و در زمانی دیگر نباشند. بنابراین بهتر است که روی متنها و جریانها تمرکز کنیم و در بررسی جریانها هم، روی کلیت اثر شاعر تمرکز کنیم.
کاظمی در پایان جای یک منبع مدون برای مطالعه متون ادبیات انقلاب اسلامی را خالی دانست و تأکید کرد: متأسفانه منبع مدونی در این زمینه نداریم. کتابهای متعددی موجودند ولی آنچه که در آنها غلبه دارد، بیان شعر است تا بیان ویژگیها و تحلیل آنها. غالب مطالب، گزیدهای از اشعار و توصیف گزارشی از آنها هستند. ناگفته نماند که منابعی داریم ولی نمیتوانم قضاوت کنم که چقدر معتبر و یا نامعتبر هستند اما یک منبع منظمی که در تحقیق و بررسی شعر انقلاب داشته باشیم، زیاد نبوده است. لذا جای چنین تحقیقی خالیست که به کار همگان بیاید و محققان مجبور نباشند سراغ منابع اینترنتی بروند که حالا بعضی درست و برخی نادرست باشد.
گزارش از: فریبا رضایی