بررسی ابعاد اجتماعات دینی ـ فرهنگی در دوران پساکرونا؛ بررسی جشن غدیر در تهران۴
چهارمین نشست تخصصی «بررسی ابعاد اجتماعات دینی ـ فرهنگی در دوران پساکرونا؛ بررسی موردی: جشن غدیر در تهران» چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ با حضور محمدرضا پویافر (عضو هیأت علمی دانشگاه علوم انتظامی امین)؛ علی الهی خراسانی (عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد)، و محمدرضا قائمینیک (عضو هیأت علمی دانشکده علوم اسلامی رضوی) و دبیری داود طالقانی (دانشجوی دکتری دانش اجتماعی مسلمین دانشگاه تهران) از سوی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، برگزار شد.
در ابتدای این برنامه محمدرضا پویافر با اشاره به نحوه تبلیغات و چینش برنامهها و نحوه اجرای جشن غدیر، گفت: جشن غدیر بعد از 2 سال همهگیری کرونا و محدودیتهای آن، با برنامههای متنوع انجام شد. در اطلاعرسانی این برنامه اعلام شده بود که این جشن از سوی یک ستاد مردمی انجام میشود و سازمانهایی مثل صداوسیما و شهرداری و ...، صرفاً تسهیلگر هستند.
اینکه ما کشوری هستیم با جمعیت شیعه و برنامهای برای پاسداشت آنچه که مردم دوست دارند، تدارک دیده میشود، به طور واضحی خیلی خوب است چون رضایتمندی ایجاد میکند. اما نکاتی وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. من در مطالعات جامعهشناسی دین به یک مفهوم مرکزی رسیدهام. این مفهوم مرکزی، فرآیند نهادیشدن امر فرهنگی و اجتماعی است. یعنی ما در فرآیندی قرار گرفتهایم که امور فرهنگی و اجتماعی ما ازجمله امر دینی ما، ساختیافتگی بیشتری پیدا میکند. نمونه بارز آن پیادهروی اربعین است. منظور از نهادیشدن امر فرهنگی و اجتماعی، تعریف در دو محور «تقنین برای جزئیات امور» و «ورود مستقیم دولت به معنای اعم حاکمیت» است.
نکته جالب توجه این است که ما در امور مختلفی که انجام میدهیم، تأکید میکنیم که این کارها مردمی هستند. ما با یک تعبیری از کار مردمی مواجه هستیم که از جهاتی درست است. اینکه مردم در مراسم شرکت میکنند یا بخش عمدهای از برنامه با هزینه مردم از قبیل هدایا و نذورات و ... میچرخد. اما ما با یک برنامه که توسط گروههای مردمی پیشنهاد شده باشد، مواجه نیستیم. ما عملاً با یک برنامه ساختیافته حکومتی روبرو هستیم. لذا مشارکت اجتماعی نسبت به اصل مفهوم دچار تغییر شده است. اینکه بگوییم مردم کجا، چطور و با چه مختصات زمانی شرکت کنند، ماهیت کار را مردمی نمیکند. ماهیت مردمی زمانی است که کل فرآیند از طراحی تا پیشبرد با مردم باشد. البته ممکن است ایده ابتدایی آن از بخش مردمی آمده باشد اما مولفههای کنشگری اجتماعی در آن دیده نمیشود.
او با بیان اینکه اشکال در صورتمسأله نیست، ادامه داد: مسأله در فرآیندی است که منجربه فرسایش بعدی از سرمایه اجتماعی به نام اعتماد اجتماعی میشود و تولید خشونت اجتماعی میکند. به نحوی که بخشی از این خشونت، مخالف دین عمل میکند و گروههای دیندار و غیردیندار را روبروی هم قرار میدهد. هرچند پشت این اقدامات، دغدغه دینی وجود دارد اما ناخواسته درجهت مخالف دین حرکت میکند و این میشود پیامد نادرست کار درست.
به طورکلی ما در فرآیند تکثیر اربعین در دیگر مناسک هستیم. اینکه ادبیات و مدل کار اربعین را بخواهیم به مناسک دیگر هم وارد کنیم، خوب است و شکی در آن نیست اما باید به این مسأله فکر کنیم که تا چه حد کارکردهای مثبت این کار بر کارکردهای منفی آن برتری و غلبه دارد.
علی الهی خراسانی سخنران دوم این برنامه از منظر الهیات شهر و امر قدسی در فضاهای شهری به ایراد سخن پرداخت و اظهار داشت: ایده اصلی من این است که امر قدسی در زندگی شهری با دخالت دولت مدرن دچار خدشه میشود. وقتی که دولت مدرن در تجربه قدسی شهروندان دخالت میکند، با وضع ضوابط، قوانین و نظام بوروکراتیکی که دارد، تجربه معنوی و بسط امر قدسی در فضاهای عمومی و شهری را به حاشیه میبرد. اگرچه ظاهر امر، یک امر قدسی و دینی است اما امر قدسی در مناسک و آیینها باید در امتدا یک بستر تاریخی اتفاق بیفتد. معتقدم تجربه امر قدسی در زندگی شهری با خلاقیت همراه است و فضای قدسی «ساخته» میشود. ما در دهههای پیشین ایستگاههای صلواتی را نداشتیم و این همان حضور امر قدسی در فضاهای شهری است. کسی که نیم ساعت در یک صف طولانی در یک منطقه برخوردار میایستد تا یک استکان کمر باریک چای را بگیرد، هیچ دلیل دیگری ندارد جز اینکه میخواهد یک لذت قدسی و معنوی را تجربه کند. دخالت دولت باعث میشود این روح فضای قدسی به حاشیه برود و به مناسک اداری و ابلاغی تبدیل شود. دولت بوروکراتیک، یک نظام اداری با اولویتبندی و برنامهریزی دارد که نظر باورمندان دینی برایش مهم نیست و با نظام آییننامهای، سیستم تبلیغاتی و سیستم تشویقی مدرن عمل میکند. لذا اگرچه یک حرکت مردمی اتفاق میافتد اما دخالت دولت، تجربه امر قدسی را که یک تجربه آرام و آرامشبخش است، متزلزل میکند.
به عبارت دیگر، وقتی دولت در امر قدسی دخالت حداکثری میکند، به حضور دین در فضای شهری ضربه میزند و آن را به پیکره دولت مدرن خودش میبرد و به مثابه یک امر ادارهشده با آن برخورد میکند و خلاقیت را از باورمندان میگیرد. درست است که حاکمیت در بسط ارزشهای اسلامی نقش دارد اما نباید کژکارکردی داشته باشد و نقض غرض کند. یک امر قدسی زمانی بسط پیدا میکند و یک فضای خاطرهانگیر برای مردم رقم میزند که طراحی آن ازسوی خود مردم باشد. نمونه خوب آن همین ایستگاههای صلواتی یا چایخانهها هستند که شهرداری فقط مجوز آن را میدهد و با بقیه مواردش دیگر کاری ندارد و مردم همه کار آن را انجام میدهند و همین است که خیلی پرشور است و افراد از آن لذت میبرند. این لذت جدا از حضور امر قدسی در فضای شهری نیست.
عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد با بیان اینکه دخالت دولت منجربه گسست اجتماعی میشود، افزود: بر دولت مدرن یک نظام به شدت بوروکراتیک، رانتخوار و ضد اسلامی حاکم است که وقتی در تجربه امر قدسی دخالت میکند، مردم را از این فضاها دور میکند و به گسست اجتماعی و خشونت افرادی که در این فضاها حضور نداشتند، دامن میزند. بنده موافق تجربهها و خلاقیتهای محلی هستم. ما باید به مردم اعتماد کنیم. چراکه قبلاً جواب این اعتماد را گرفتهایم که نمونه خوب آن، ایستگاههای چای هستند. این ایستگاهها تا نیمههای شب کارشان را انجام میدهند که گاهی حتی نیروهای انتظامی هم در آن محلات دیده نمیشوند. این یعنی کارکرد نظم و امنیتبخشی هم توسط خود مردم انجام میشود.
نتیجه آنکه جشن غدیر اتفاق خوبی است به شرط آنکه دست مردم باشد و این جشن، از بستر نهادهای مردمی انجام شود که این بسیار به حضور امر قدسی در فضاهای شهری کمک میکند و معنویت و آرامش را در شهر بسط میدهد.
محمدرضا قائمینیک ابتدا به چارچوب مناسب برای تحلیل دولت و امر اجتماعی اشاره و تصریح کرد: همواره جامعهشناسان کلاسیک و متأخر تلاش زائدالوصفی در توضیح امر اجتماعی با امر اجتماعی دارند. حتی وقتی میخواهند نقش دولت را در جامعه تحلیل کنند، همچنان تلاش میکنند پا را در قلمرو امر اجتماعی نگه دارند. یکی از اشتباهات جامعهشناسی در ایران، رفتوآمد بین دولت، سیاست، قدرت و امر اجتماعی است. این کار برای جامعهشناسی مثمر ثمر نیست و تحلیل را دچار خلل میکند. چون همواره جامعهشناس پدیدهای را براساس نسبت بین دو امر اجتماعی تحلیل میکند و سپس از خلال آن، نوعی قدرت پیشبینی برای پدیدههای مشابه دیگر به دست میآورد اما در ایران وقتی پای دولت و حکومت به میان میآید، هیچگاه نمیتوانیم یک تحلیل اجتماعی را چه در سطح محلی و چه در سطح ملی مورد قضاوت و داوری قرار دهیم. چون همیشه یک دولتی هست که امر اجتماعی را تخریب و در آن مداخله میکند و ما هیچ ملاک و معیاری برای اینکه بدانیم چقدر این تحلیل اجتماعی قدرت پیشبینی دارد و به فهم یک پدیده اجتماعی کمک میکند، نداریم. روشن است که کار دولت مداخله است اما هنر جامعهشناس و تحلیلگر اجتماعی این است که این مداخله را بتواند در آن امر اجتماعی تحلیل و تبیین کند و براساس همین مداخلات بتواند تعمیمپذیری و حدودی از پیشبینی را مفروض بگیرد.
او با بیان اینکه دولتها محل رفتوآمد مردماند، اضافه کرد: ساخت دولت در حکومتهای مبتنی بر جمهوری برخلاف حکومتهای مبتنی بر سلطنت، متشکل از مردم است. یعنی اعضای دولت امروزی، چند سال قبل، جزء مردم بودهاند و برعکس. لذا این مفهوم کمی سیال است و جای نقشآفرینان دولت تغییر میکند. بنابراین نمیتوانیم با پیشفرض قاطعی بگوییم بسیاری از مشکلات ما در مناسک مذهبی، ناشی از دولت است. درست است که باید مناسک بهویژه مناسک در قالبهای جدید را آسیبشناسی کرد اما اگر میخواهیم اسم آن را آسیبشناسی اجتماعی بگذاریم، باید به تقید توضیح امر اجتماعی پایبند بمانیم و توجه کنیم که دولت فقط یکی از عوامل در کنار عوامل دیگر است که میتواند آسیب ایجاد کند؛ آسیبهایی چون بیمحتواشدن مناسک و ... . همانطور که یکی از تأثیرات علم و تکنولوژی مطابق مطالعات این حوزه، بیمعناشدن بسیاری از وجوه اجتماعی ازجمله مناسک اجتماعی و دینی است. بنابراین لزوماً ربطی به مداخله دولت ندارد، بلکه تبعات امر مدرن است.
عضو هیأت علمی دانشکده علوم اسلامی رضوی در ادامه با اشاره به منطق جامعهشناسان در توضیح تکوین امر اجتماعی در نسبت با امر قدسی، از منطق دیگری حمایت و خاطرنشان کرد: افرادی مثل دورکیم در «صور بنیادین حیات دینی»، وبر در «اخلاق پروتستان» و دیگر جامعهشناسان، تکوین امر اجتماعی را در نسبت با امر قدسی توضیح دادهاند. در توضیحات این افراد، یکی از مهمترین عوامل تکوین امر اجتماعی، امر قدسی است. مسأله در این توضیحات این است که گویا امر در بدو تأسیساش متأثر از امر قدسی است اما با تکامل علم و موارد دیگر، افراد صورتهای اولیه دینی را کنار میگذارند. مثلاً دورکیم توضیح میدهد امر قدسی که ایجادکننده انسجام اجتماعی است، مربوط به انسانهای بدوی و زمانی است که علم رشد نکرده است. اما وقتی علم رشد میکند، افراد متوجه تقدم امر اجتماعی بر امر قدسی میشوند. در این تحلیل، امر قدسی برساخته امر اجتماعی است و زمانی که انسان مدرن به این خودآگاهی میرسد که امر قدسی برساخته امر اجتماعی بوده، احساس بینیازی از آن میکند.
توضیح پدیدههای سنت ما مثل اربعین، غدیر و ... با این منطق و منطق علم مدرن امکانپذیر نیست. تحلیل دیگری درمقابل این تحلیل وجود دارد که اساساً محل منازعه ما با جهان مدرن است و آن هم این است که امر قدسی برساخته نیست. بلکه امر قدسی عامل انسجام اجتماعی است و ظرفیت فرهنگ اسلامی تشیع با باورهایی مثل اعتقاد به نظریه مهدویت و ...، ظرفیتهایی هستند که میتوانند درمقابل این برساختگراییهای جدید دوام بیاورند و میتوانند با معنابخشی به مناسک اجتماعی، توضیح دهند که امر قدسی برساخته نیست و یک امر حقیقی است که میتواند تأثیر حقیقی و وجودی بر مناسک داشته باشد. این یک محل منازعه جدی است و باید به این مسأله توجه داشته باشیم که متون دینی ما ذووجوه هستند و آنچه که ما از این متون تفسیر کردهایم، صرفاً وجوهی از حقیقت هستند که قابلیت تفاسیر متنوع و متعدد بیشتر از این را هم دارند. اگر چنین درکی داشته باشیم، به نظر میرسد که میتوانیم آسیبشناسی پدیدههای مناسکی را براساس متون قدسی و روایی خود انجام دهیم و لذا براساس این متون بگوییم که میزان مداخله تکنولوژی در این مناسک تا چه حد میتواند منجربه بیمعناشدن آنها شود و سپس راه تحول در مظاهر این تکنولوژیها را مثل شهرسازیها و ... بگشاییم. شهری که با تکنولوژیها و برنامهریزیهای مدرن ساخته شود، مدنظر ما نیست. از قضا قلمرو الهیات میتواند ساخت شهر را متحول کند. به این معنا، مناسک دینی میتواند ظرفیتی برای مواجهه با امر مدرن داشته باشد. یعنی اگر این مناسک از منابع دینی ما نشأت بگیرد، با آن الهیات قوی میتوانیم احتمالاً تحولاتی در امر مدرن رقم بزنیم.
تصورم این است که در حیطه امر اجتماعی هم، اگر اسرار و رموزی که در متون روایی ما درمورد وجوه مختلف حیات اجتماعی وجود دارد، مورد توجه اصحاب علوم اجتماعی قرار بگیرد، احتمالاً به درک عمیقتری از پدیده اجتماعی خواهیم رسید و در آن صورت، ظرفیت بیشتری برای مواجهه انتقادی با امر مدرن خواهیم داشت.
گزارش از: فریبا رضایی