چشم‌انداز برنامه‌ریزی روستایی در آمایش فرهنگی کشور

چشم‌انداز برنامه‌ریزی روستایی در آمایش فرهنگی کشور

ششمین نشست از سلسله نشست‌های الزامات نظری آمایش فرهنگ در ایران با عنوان«چشم‌انداز برنامه‌ریزی روستایی در آمایش فرهنگی کشور» یکشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۲ با حضور مصطفی طالشی (رئیس انجمن علمی جغرافیا و برنامه‌ریزی روستایی) و فرهاد عزیزپور (عضو هیأت علمی دانشگاه خوارزمی) و دبیری مهدی اکبری گلزار (مسئول دبیرخانه تدوین سند آمایش فرهنگ کشور) در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار ‌شد.

در این برنامه مصطفی طالشی به موضوع چشم‌انداز برنامه‌ریزی روستایی در آمایش فرهنگ کشور پرداخت و با تعریف آمایش سرزمین، درباره مسائل مهم فرهنگی در این سند یادآور شد: آمایش سرزمین به‌گونه‌ای سازمان‌بخشی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و محیط‌زیستی در جهت رسیدن به آینده‌های مطلوب یا متصور است. با توجه به این تعریف، برنامه‌ریزی‌های اقتصادی، اجتماعی و به‌ویژه فرهنگی، باید واجد رویکرد برنامه‌ریزی فضایی باشند که ما می‌توانیم از این طریق، فرهنگ را در پهنه‌ها ببینیم و بر اساس آن برنامه‌ریزی کنیم. توزیع متعادل جمعیت و فعالیت در پهنه سرزمین، حفظ هویت واحد فرهنگی، حفظ یکپارچگی سرزمین و گشترش عدالت، چهار مسئله مهم فرهنگی هستند که در سند آمایش سرزمین وجود دارد و ما باید به آن توجه کنیم.

او ضمن اشاره به وجود دو موضع در پهنه‌های فرهنگ روستایی، از دو نیروی اثرگذار در چشم‌انداز روستایی سخن گفت و تصریح کرد: چشم‌انداز طبیعی و چشم‌انداز فرهنگی دو نیروی اثرگذار در شکل‌گیری چشم‌انداز روستایی هستند. چشم‌انداز فرهنگی یا انسانی به‌واسطه تأثیرگذاری مداوم و پویای گروه‌های انسانی بر یکدیگر و بر محیط طبیعی و همچنین تأثیرپذیری آن‌ها از نیروی حاکم بر محیط طبیعی به وجود می‌آید که این تأثیرات می‌تواند ما را به سمت درجه رشد فرهنگی سوق دهد. چشم‌انداز فرهنگی به‌واسطه ویژگی‌های روابط از یک سو و نهادها و تأسیسات گوناگون اجتماعی اقتصادی موجود در اجتماع روستایی در معرض دگرگونی است. هرچقدر این روابط و نهادها گسترده و پیچیده‌تر باشند، روند دگرگونی چشم‌انداز، پویاتر و شدیدتر خواهد بود. تغییر چشم‌اندازها امری اجتناب‌ناپذیر است اما گاهی اوقات آن را به فراموشی می‌سپاریم. بنابراین با توجه به اینکه امروز در روستاها تغییرات مهم اجتماعی رخ داده، باید با نگاه سیستمی و با ظرافت بیشتری وارد مقوله فرهنگ شویم؛ کلیشه‌های از پیش تعیین‌شده نمی‌تواند ما را به تحول مدنظر برای آینده مطلوب برساند.

رئیس انجمن علمی جغرافیا و برنامه‌ریزی روستایی در ادامه به نقش جغرافیای روستایی در نظام برنامه‌ریزی روستایی برای تعمیق آمایش فرهنگی اشاره و خاطرنشان کرد: جغرافیای روستایی بررسی مکانی- فضایی و ساختاری-کارکردی اجتماع روستایی است. از این‌رو به‌عنوان دانش بنیادی-مهارتی و کاربردی، چگونگی تحقق‌پذیری برنامه‌ریزی روستایی را از طریق سازوکارهای پایداری منابع در راستای رفاه و ارتقای کیفیت زندگی جوامع روستایی فراهم می‌سازد. از این‌رو سرمایه انسانی در برنامه‌ریزی، اهمیت فراوانی دارد و شناخت و به‌کارگیری آن در برنامه‌ریزی توسعه فرهنگی در آمایش فرهنگی ضروری است.

طالشی همچنین ضمن اشاره به میزان تراکم جمعیتی در پهنه‌های سرزمینی کشور، امکان تداخل قومی در هر یک از آن‌ها و نیز نوع پهنه‌های رفتاری، درباره الزامات ساختاری رسیدن به سند آمایش فرهنگ متذکر شد: برای رسیدن به نقشه راه سند آمایش فرهنگ، نقشه فرهنگی کشور را مبنا قرار دادم که با توجه به اهمیت برخی اصول و مبانی در آن، می‌توان آن‌ها را برای سند آمایش فرهنگ به‌عنوان الزامات ساختاری در نظر گرفت. در سند نقشه فرهنگی کشور «اصول» فرهنگ‌محوری، عدالت، تعاون و مشارکت مردمی، جامعیت و انسجام و هماهنگی و برخی «مبانی» چون تقویت فرهنگ یکپارچه، استقلال و اقتدار فرهنگی و پذیرش تنوع و تفاوت فرهنگی اقوام، دارای اهمیت هستند که ماحصل آن می‌تواند الزامات ساختاری و رسیدن به مثلثی باشد که در آن سه بعد «هویت فرهنگی»، «تعاون و همزیستی» و «عدالت و توزان» برجسته باشند. این الزامات ساختاری برای نقشه راه سند آمایش فرهنگ بسیار مهم هستند و می‌توانند ما را به «الزامات راهبردی» در نظام برنامه‌ریزی برسانند. در الگوی مفهومی برای الزامات راهبردی، چند گونه توسعه محیطی-فضایی، نهادی و مدیریتی، مالی و اقتصادی و به‌ویژه توسعه اجتماعی فرهنگی دیده می‌شود که می‌تواند به یکپارچگی و توازن کمک کند. در این میان توسعه اجتماعی فرهنگی می‌تواند جان‌مایه توسعه سرزمینی و مبنایی برای حرکت باشد. در نتیجه این الزامات راهبردی چهارگانه باید در سند آمایش فرهنگ دیده شوند.

در بخش دوم نشست فرهاد عزیزپور در مقدمه سخنان خود به توضیحی از سکونتگاه‌های روستایی و نقاط مثبت و منفی آن‌ها پرداخت و اذعان کرد: سکونتگاه‌های روستایی در نظام سکونت و فعالیت در مقیاس ملی، به‌عنوان یکی از ارکان کلیدی و هرم نظام سکونتگاهی هستند که می‌توانند اثرگذاری بیشتری در توسعه ملی داشته باشند. روستاها ۵۰ درصد پهنه سرزمینی ما را تشکیل می‌دهند و علی‌رغم تحولات جمعیتی چهار دهه اخیر، سهم قابل ملاحظه‌ای از جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند. در کنار سهم مهم روستاها در اقتصاد، امنیت غذایی و افزایش نرخ اشتغال، مهم‌ترین سهم آن‌ها، نقش مکملی برای عرصه‌های شهری است؛ اما علی‌رغم اهمیت و جایگاه روستاها در نظام سکونتگاهی، آن‌ها با مسائل مختلفی دست‌وپنجه نرم می‌کنند که کاهش غیر منطقی سهم جمعیت آن‌ها در ۶ دهه اخیر، پیری جمعیت و افزایش نرخ بیکاری ازجمله آن‌ها هستند. امروز در برخی از نقاط، زوال روستاها در حال رخ‌دادن است که این زوال در برخی مناطق، به معنای خروج و خالی‌شدن سکونتگاه‌ها و در برخی دیگر، همراه با زوال عملکردی روستاهاست؛ یعنی کارکرد روستاها تغییر و بیشتر، بعد کالایی پیدا کرده و به‌عنوان کالا بین سوداگران زمین و مسکن مبادله می‌شود.

او در تشریح «چشم‌انداز توسعه روستایی کشور در افق ۱۴۲۰» به‌عنوان کار مطالعاتی انجام‌شده در معاونت عمران روستایی، گفت: در ابتدا برای رسیدن به مدل توسعه‌ای که بتواند مبنای برنامه‌ریزی‌ها قرار گیرد، تلاش کردیم که جهت‌گیری کلان داشته باشیم. به همین منظور در این کار نظریه‌ها و رویکردهای هنجاری توسعه، اسناد بالادستی، توجه به الگوی اقتصاد مقاومتی و بررسی تجارب و درس‌آموخته‌های جهانی توسعه روستایی مورد توجه قرار گفت. در مدل توسعه روستایی که برآیند موارد پیش‌گفته است، اساساً باید نگاه یکپارچه به توسعه روستایی داشته باشیم و همه ابعاد توسعه محیطی-فضایی، نهادی و مدیریتی، مالی و اقتصادی و به‌ویژه توسعه اجتماعی فرهنگی را مورد توجه قرار دهیم.

عزیزپور با استناد به این مدل در توسعه روستایی افزود: در توسعه محیطی-فضایی و نهادی- مدیریتی باید نوعی مدیریت پیوستار روستایی شهری وجود داشته باشد. نمی‌توان از نظر مدیریتی، شهر و روستا را جدا از هم دید. همچنین در این بعد، موضوع رقابت‌پذیری منطقه‌ای و نقش‌آفرینی سمن‌ها و نهادهای غیردولتی باید مورد توجه قرار گیرد. در بعد توسعه اقتصادی و اجتماعی-فرهنگی، باید به عدالت فضایی و نیز سرمایه انسانی، سرمایه فرهنگی، سرمایه اجتماعی، آموزش اجتماع، توجه شود که همه این موارد در توانمندسازی و اثرگذاری جامعه مبنا هستند. آنچه که در این مدل مهم است این است که فضای روستایی خارج از محیط پیرامون خود نیست و تصمیم‌گیری‌ها در سطح کلان بر فضای روستایی اثر می‌گذارند؛ حتی تحولات در مقیاس جهانی که تغییراتی در الگوی مصرف و سبک زندگی ایجاد کرده، شدیداً فضای روستاها را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. فضای روستایی، فضای ۴۰ سال گذشته نیست و در عین اتفاقات خوبی که افتاده و ما با سطحی از توسعه فرهنگی روبه‌رو هستیم، با معضلاتی مواجه‌ایم که خیلی پررنگ هستند که از جمله آن‌ها تجمل‌گرایی و منفعت‌گرایی است. به همین دلیل لازم است در حوزه فرهنگ، به این موضوعات توجه خاص داشته باشیم.

او با بیان اینکه در این کار مطالعاتی ۸۵ چالش فرهنگی و اجتماعی احصا شده، به برخی از آن‌ها از جمله ضعف مشارکت و عدم شکل‌گیری نهادهای مدنی، تضعیف تعلق‌خاطر به روستا و به‌ویژه داشته‌های فرهنگی، روند رو به رشد آسیب‌های اجتماعی در روستاهای کشور، عدم توجه به نقش زنان روستایی در فرآیند برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری و کم‌توجهی به آداب‌ورسوم روستایی و بروز بحران هویت، اشاره کرد.

این عضو هیئت‌علمی دانشگاه خوارزمی در پایان با اشاره به چشم‌انداز طراحی‌شده برای توسعه روستایی در ۱۴۲۰، از هشت هدف بنیادین و هشت راهبرد توسعه به‌ازای این اهداف نام برد که «تقویت پایدار سرمایه اجتماعی و ظرفیت‌سازی اجتماع‌محور در جامعه روستایی و توانمندسازی روستاییان» و «ایجاد ظرفیت‌های جدید برای بازیگری فعال آنان در فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی» از جمله آن‌ها بود.


گزارش از: بهاره رضایی




برچسب ها
از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید