آگاهی؛ مبناییترین شرط ایجاد حرکتهای مردمپایه
حسین تدین، عضو پژوهشکده فرهنگ پژوهشگاه و همکار اندیشگاه بیانیه گام دومنخستین ویرایش «سند تحول دولت مردمی» در 18 اسفند ۱۴۰۰ منتشر شد. این سند با کوشش چند ماهه جمعی از نخبگان تنظیم شده و هدفش اعمال نظارتها و مشارکتهای مردمی و برخورداری از دیدگاههای اندیشمندان و صاحبنظران در ویرایشهای بعدی است. سند تحول، ۳۷ حوزه کلان کشور را در دو سطح کلی طبقهبندی کرده است. یکی موضوعات فرابخشی که ویژگی آنها کانونیبودن نقش این بخش در توسعه زیرساختها و پشتیبانی از عرصههای تخصصی است و دیگری پیشرانهای تحول که برای سایر بخشها نقش کِشنده دارند و با ظرفیت بالا، امکان توسعه برای سایر بخشهای کشور را فراهم میسازند.
آنچه این یادداشت به آن توجه دارد واژه «مردمپایه» است که در کنار سه واژه عدالتمحور، دانشبنیان و خانوادهمدار در صفحه سوم سند، چهار رکن اصلی سند را نشان میدهند. با نگاهی به سند تحول که بیش 370 مرتبه از مردم یاد شده است درمییابیم که دولت سیزدهم در پی افزایش نقش مردم در فعالیتهای کشور است. سند تحول با توجه به استفاده از اصطلاح «مردمپایه» در پی محور قراردادن مردم برای همه فعالیتهای خویش اعم از نظارت و کنشگری در بخشهای مختلف مورد نظر خویش است. اما سوال اساسی این است که چگونه میخواهیم حرکتهای مردم پایه را به جنبش و پویش برانگیزیم؟
حرکتهای مردمپایه هرگز با دستور و بخشنامه و... به وجود نمیآیند، اینگونه حرکتها ایدهآلی هستند که تمامی دولتهای دموکراتیک در سرتاسر جهان آرزوی آن را دارند چرا که مشارکت و حمایت مردمی اصلیترین سرمایه یک دولت دموکراتیک محسوب میشود و لذا اگر یک دولت بتواند اینگونه حرکتها را برای حمایت از برنامههای خویش ایجاد کند به سرعت پیش خواهد رفت. حرکتهای مردمپایه در هر چهار حوزه اصلی فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه و در بستر عمومی جامعه و سازمانها و نهادها میتوانند به وجود بیایند. اگر دولت مردمی برای ایران قوی به دنبال ایجاد حرکتهای مردمپایه برای حمایت مردمی از برنامههای خویش در این 37 حوزه کلان و همچنین خود سند تحول به طور عام است، باید شناخت عمیقی از «حرکتهای مردمپایه» داشته باشد. چیستی این حرکتها، دستهبندی آنها، سطحبندی آنها، نحوه تعامل و مواجهه و سیاستگذاری آنها و غیره بسیار حیاتی و ضروری است، حتی این ضرورت برای دولتی که داعیهدار مردمی بودن دارد آن اندازه مهم است که لازم است یک «مرکز مطالعات حرکتهای مردمپایه» ایجاد کند.
آنچه میتواند به طور اجمال در اینجا مورد اشاره قرار گیرد و لازم است مسئولان تهیه سند تحول به آن مجدداً توجه کنند، نقش و اهمیت مبنائی عنصر «آگاهی» در ایجاد حرکتهای مردم پایه است. اگر تعامل درونی این حرکتها را بخواهیم سطحبندی کرده و افراد داخل در این حرکتها را برای بهرهمندی از آنها مشخص کنیم، میتوانیم از چنین هرمی استفاده نمائیم:
قاعده این هرم، آگاهی و رأس آن رهبری و مدیریت حرکت مردمپایه است. این هرم، سطوح تعامل معنادار و راهبردی مردم را یک حرکت مردمپایه ارائه میدهد. اطلاع از این سطوح میتواند دولتمردان را برای برنامهریزی و سیاستگذاری بهتر حرکتهای مردمپایه راهنمایی کند. مفهوم کلیدی این هرم این است که پرورش یک نیروی فعال مردمی یک فرآیند است نه یک امر مقطعی در یک زمان. مردم با آگاهی از یک موضوع، سپس درک اهمیت و ارتباط آن با زندگی خویش، تصمیم به شرکت در یک حرکت مردمپایه گرفته و در طول زمان در این هرم صعود کرده و به رأس که مدیریت و رهبری یک حرکت است دست مییابند. این فرآیند ممکن است خطی باشد یا نباشد و باید بدانیم که همه به بالارفتن از هرم ادامه نمیدهند. برخی از مردم سطحی را پیدا میکنند که برایشان راحت است و در آنجا توقف میکنند. البته منظور این هرم این نیست که یک سطح از تعامل بهتر از سطح دیگر است و لذا بایستی همه در آن صعود کنند بلکه یک حرکت قوی مردمپایه به افراد در تمام سطوح هرم نیاز دارد. آنچه که در اینجا محل تأمل است، عنصر «آگاهی» به عنوان مبنا و اساس شروع حرکتهای مردمپایه است و بدون آن هرگز حرکتی مردمپایه آغاز نخواهد شد.
آگاهی بزرگترین ابزار برای ایجاد یک حرکت مردمپایه اعم از حوزههای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است. مردم مایل نیستند در چیزی مشارکت کنند که آن را درک نمیکنند به همین علت، «تبیین»، ستون فقرات یک حرکت مردمپایه محسوب میشود و شاید به این دلیل است که مقام معظم رهبری «جهاد تبیین» را به عنوان فریضه مطرح فرمودهاند چرا که این تبیین است که افزایش آگاهی را، که اکسیر آغاز حرکتهای مردمپایه است، به دنبال دارد. آگاهی یعنی داشتن دانش و شناخت نسبت به یک موضوع یا علت. رویدادهای مختلفی میتواند این آگاهی را برای شروع حرکتهای مردمپایه رقم بزند از جمله شرکت در اجتماعات عمومی، خواندن مقاله در روزنامه، تماشای پوشش یک کنفرانس مطبوعاتی، کارگاه آموزشی و... .
مهم این است، کسانی که در پی ایجاد حرکتهای مردم پایه هستند به این سطوح آشنایی و برنامهریزی برای آن داشته باشند. اگر میخواهیم حرکتهای مردم پایه را در جامعه ایجاد کنیم بایستی یک سری از مفاهیم و واژههای مورد نیاز در این 37 مبحث را به جامعه، خصوصاً به بخشهای تصمیمساز تزریق و پمپاژ کنیم. به عنوان مثال در مبحث «اطلاعات»، مگر امکان دارد در جامعهای که صحبت کردن و بحث و گفتگو کردن در موضوع «نفوذ»، حتی در بخش تصمیمساز آن، یک تابو و موضوع غیر آکادمیک، امنیتی و ایدئولوژیکی محسوب میشود، بتوانیم آن را در بستر عمومی جامعه مطرح کنیم و توقع داشته باشیم بر این امر نظارت همگانی صورت گیرد و حرکتهای مردم پایه آن را گزارش و کنترل کنند. در صورتی چنین امری اتفاق خواهد افتاد که عموم مردم حداقل آگاهی اولیه را نسبت به آن داشته باشند یعنی بدانند که فرق جاسوسی با نفوذی چیست؟ نفوذ چه لایههایی دارد؟ کدام لایه نفوذ امنیتی و کدام لایه امری اجتماعی تلقی میشود؟ با کدام لایهها چه رفتاری بایستی صورت گیرد؟... و این سطح از آگاهی عمومی متوقف بر ورود بخش تصمیمساز جامعه، عمدتاً دانشگاهی و پژوهشی و رسانه، به این مبحث است. تازه بعد از آغاز چنین حرکتی، دولت مردمی بایستی بر اساس ساختار هرم مذکور به سطحبندی مردم در آن حرکت همت گماشته و وظیفه تسهیلگری خویش را به نحو احسنت به اجرا رساند.