وزیر فرهنگ:

افروغ پرچمدار نقد درون گفتمانی بود

افروغ پرچمدار نقد درون گفتمانی بود

آئین نکوداشت عماد افروغ چهارشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، صفار هرندی وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی، عباس صالحی مدیر مسئول روزنامه اطلاعات، علی ربیعی سخنگوی دولت دوازدهم، حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی، حمید پارسانیا استاد جامعه‌شناسی و  عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، قاسم زائری رئیس پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات و جمعی از استادان و صاحبنظران؛ دوستان و همراهان و اندیشه‌ورزان ایران در تالار وحدت برگزار شد.

 محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ ظهر در این مراسم با اشاره به همکاری فعالانه دکتر افروغ با حوزه‌های مختلف وزارت فرهنگ گفت: مرحوم افروغ طی یک سال و نیم پایانی عمر خود در حوزه های شورای فرهنگ عمومی، مرکز رصد فرهنگی کشور، شورای پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات و هیئت نظارت با مجموعه وزارت فرهنگ همکاری داشته است که در همه این موارد با دقت، حساسیت و صراحت لهجه به وظایف خود عمل می کرد.

وی با بیان اینکه شخصیت زنده‌یاد افروغ به صورت ویژه قابل احترام، تعظیم و تکریم است، گفت: سال ۱۳۸۱ در دوره دکتری دانشجوی درس جامعه‌شناسی سیاسی دکتر افروغ بودم و از ایشان صراحت و شجاعت در سخن را آموختیم؛ چرا که اصل آزاداندیشی و شنیدن دیدگاه های مختلف اساس انقلاب اسلامی و برگرفته از اندیشه های امام(ره) و رهبر معظم انقلاب است .
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی عماد افروغ را پرچمدار نقد درون گفتمانی دانست و گفت: دکتر افروغ شخصیتی انقلابی و مصلح منتقد واقعی بود که هیچ وقت از گذشته انقلابی‌گری خود پشیمان نبود و همواره نسبت به آینده جامعه ایرانی طرح و ایده داشت.
اسماعیلی گفت: زنده‌یاد افروغ نماد روشنفکری متعهد بود و نسبت به انقلاب اسلامی غیرت و تعصب داشت و تا روز پایانی با این علاقه نسبت به امام راحل و انقلاب عمر شریف خود را به پایان رساند.
وی در پایان با اشاره به پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب به مناسبت درگذشت زنده‌یاد افروغ افزود: رهبری عزیز و حکیم که آن پیام ویژه را صادر کردند و دکتر افروغ را به عنوان معلم جامعه‌شناسی انقلاب را مورد تحسین و تکریم قرار دادند و انقلاب اسلامی به داشتن چنین چهره هایی افتخار می کند.
در ابتدای این برنامه محمدحسین صفارهرندی، وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره عماد افروغ بیان کرد: مهم‌ترین وصف همان اسمی است که از ابتدا بر او نهادند. هم عماد بود هم افروغ. هم استواری و تکیه‌گاه بودن را داشت و هم روشنایی و فروغ. 

او از لحاظ شخصیتی عماد افروغ را فردی استوار و عالمی اثرگذار دانست و اظهار کرد: خصوصیت برجسته افروغ در مبارزاتش این بود که همیشه عالمانه با مباحث رو به رو می‌شد و گوهر وجودی او هیچ تغییری نکرد. او در مقام یک اصولگرا، اصلاح طلب بود و در جایگاه اصلاح‌خواهی از اصول خود کوتاه نیامد و برای به دنبال اصلاحات رفتن از مواضع اصولی خود عقب نشینی نکرد.


سید عباس صالحی مدیر مسئول روزنامه اطلاعات در بخش دیگری از این نشست به بیان وجه تمایز عماد افروغ با سایر روشنفکران ایرانی طی 150 سال اخیر پرداخت و افزود: روشنفکران ایرانی طی 150 به سه دسته تقسیم می‌شوند؛ روشنفکران مقلد، مذبذب و مبناگرا. مبناگرایان مبنانی اجتهادی خود را داشتند و افروغ در این دسته بود و مبانی خود را برای حرکت رو به جلو داشت.

او ادامه داد: مبنای منظومه گرایی که افروغ داشت از ملاصدرا گرفته بود و به آن بسط و عمق داده بود. نظریه توحیدی او بر این مبنا بود که ما به شکل خفی دچار نشویم و در هستی شناسی دچار ثنویت نشویم.او یک مصلح روشنفکر مذبذب نبود و در روشنگران 150 سال اخیر نسبت روشنی با گفتمان رسمی داشت. به طور خاص گفتمان رسمی ما که انقلاب اسلامی است سه موضع در مقابلش وجود دارد؛ گفتمان براندازانه، گفتمان منتقدانه و گفتمان ؟؟؟ که افروغ گفتمان متقدانه داشت. از سوی دیگر در روشنفکری افروغ قالب شکنی و رهایی از فرم ها وجود داشت.


صالحی با بیان اینکه افروغ نه قالب‌های رسمی علمی را پذیرفت و نه ساختارهای رسمی سیاست را برتافت، گفت: او حزب‌گرایی‌ها و خط کشی‌های فرمیک را بر نمی‌تابید و در یکی از نوشته‌هایش می‌گوید هر چند فعالیت‌های دانشگاهی‌ام قطع نشده اما هیچگاه قالب‌های رسمی و مسلط دانشگاهی را تحمل نکرده‌ام و خودم را آزادتر از این می‌دانم که اسیر این قالب‌ها باشم.

او افزود: سه دسته روشنفکر داریم؛ روشنفکران غارنشین که کاری به مردم ندارند. روشنفکران برج عاج نشینی که مردم را در سلسله مراتب اشرافیت و رعیتی قرار می‌دهند و روشنفکر متن‌نشین اجتماعی؛ روشنفکری که در دل مردم و نفس به نفس مردم است و افروغ در این دسته جای می‌گیرد.

او در پایان عنوان کرد: حتی تدین افروغ تدینی اجتماعی است نه فردگرایانه. او در حسینیه‌ها، هیئت‌ها مراسم‌های محرم و برنامه‌های افطاری شرکت می‌کرد و یک روشنفکر معرفت‌شناس بود. مرگ اندیشی نکته‌ای است که نسبت فرد را با معنویت مشخص می‌کند. مرگ در جهان افروغ معنای دیگری داشت و معتقد بود مرگ حقی است که انسان نسبت به خدا دارد.


حمید پارسانیا استاد جامعه‌شناسی سخنران سوم این برنامه بود که عمده فعالیت‌های نظری عماد افروغ را بیشتر مستقر در رئالیسم انتقادی دستگاه دانست و اظهار کرد: افروغ بحث عقلانیت انتقادی را که مطرح می‌کرد و فلسفه علوم اجتماعی را با این محوریت مطرح می‌کرد. آشنایی ما با او بیشتر در این زمینه بود.

او گفت: توجه او به عقلانیت اجتماعی از موضع‌گیری او نسبت به مسائل و فضاهای مصوتی بود که در علوم اجتماعی وجود داشت. وقتی ما می‌گوییم عقلانیت انتقادی اول پوپر و بعد حلقه فرانکفورت مدنظرمان است و افروغ نسبت به هر دو انتقاد داشت و با تفسیر پوزیتیویسم علم مخالف بود.

پارسانیا بیان کرد: بحث جدایی دانش از ارزش و چارچوب محدود نظری‌ای که این تبیین داشت و تعریف محدودی که این اندیشه از علم می‌کرد و حوزه‌های وسیعی از علوم زیستی را از محدوده علم بیرون می‌کرد مخالفت افروغ با این مکتب را بیشتر کرده بود.

او ادادمه داد: رویکردی که در مقابل این جریان وجود دارد رویکرد فرانکفورتی است که تلاش می‌کرد دانش و ارزش را در هم آمیخته ببیند و افروغ به نسبت فهم و حقیقت توجه می‌کرد و چون در جستجوی حقیقت بود و دیانت جزوی از وجود او بود نمی‌توانست چنین رویکردی را بپذیرد.

این استاد جامعه شناسی افزود: از دیدگاه افروغ بسکار این دیدگاه را داشت و حقیقت را جدا از ذات انسان نمی‌دانست و با این رویکرد کارهای خود را پیش می‌برد. او تیپ‌هایی که در علوم اجتماعی وارد شدند و بین دین و دانش ارتباط برقرار کردند دسته‌بندی کرد و تیپولوژی خاص خود را در پیوند بین فرهنگ و دین با علم را داشت.

او در انتها اظهار کرد: افروغ که هویت خود را با هویت انقلاب تعریف می‌کرد، ظرفیت حکمت و اندیشه اسلامی را بارور کرد و به دنبال این بود که بین رئالیسم و رویکرد انتقادی و رویکردهای فلسفی‌ای که این رویکرد را تفسیر می‌کردند دوستی ایجاد کنند.


علی ربیعی آخرین سخنران این این مراسم اظهار کرد: اولین چیزی که از مرحوم افروغ به ذهن می‌رسد خصوصیات فردی، اخلاقی، شیوه زیست و سپس آرا و نظرات اوست. بین گفتار، نوشتار و رفتار او فاصله‌ای وجود نداشت، دو گانه سخن نمی‌گفت، ابراز ارادت‌های چند گانه نداشت و هر چه بود خودش بود.

او بیان کرد: می‌خواهم نگاه آسیب شناسانه به مسایل امروز با تاکید بر آرا و نظریات افروغ داشته باشم. امروز در جامعه ما بین گفتار، رفتار و نوشتار افراد مختلف فاصله زیادی وجود دارد. در حالیکه افروغ دو گانه زیست نکرد و بود و نمودش یکی بود. چه قدر بد است آدم‌هایی که این روزها می‌بینیم بین حرف و عملشان تفاوت زیاد است و باعث شده که مردم زیستی دوگانه داشته باشند.

او ادامه داد: اگر مرام افروغ برای ما تذکار شود و این یک جور حرف زدن و عمل کردن را پیشه کنیم حال جامعه‌مان خوب خواهد شد. این روزها آنچنان آدم‌هایی با دانش محدود می‌بینیم که همه جا حرف می‌زنند و می‌نویسند اما دریغ از یافته عمیقی که خودشان به آن رسیده باشند، نقاب‌های مختلف به چهره می‌زنند و زیست‌های چندگانه دارند؛ افروغ می‌تواند الگوی خوبی برای آنها باشد زیرا اهل تظاهر و ریا نبود. حرف نمی‌بافت و حرف را می‌یافت. حرفی که می‌زد بر اساس یافته‌هایی بود که از مطالعه عمیق به دست می‌آورد.

سخنگوی دولت دوازدهم خاطر نشان کرد: افروغ عدالت بنیان بود و از عدالت اجتماعی‌خواهی تا توزیع مساوی منابع کشور در مناطق مختلف را طلب می‌کرد. او سیاست ورزی را با آلودگی سیاسی در هم نیامیخت. به سیاست به عنوان موضوع پژوهش می‌نگریست و حق‌مدار بود تا سیاسی کار.

ربیعی گفت: ما خیلی وقت‌ها اشتباه می‌کنیم و خدمت کردن به مردم را با خدمت گرفتن از مردم اشتباه می‌گیریم. عماد افروغ الگوی خدمت به مردم را جا به جا نکرد و الگوی یک نماینده سالم بود و عدالت و عقلانیت را در عمل سیاسی خود نشان داد. امروز بیماری بزرگ جامعه ایران فقدان نظریه یا جا به جایی خروارها نظریه است؛ از فقدان نظریه درباره خاک و کمبود آب گرفته تا فقدان نظریه اجتماعی. او اهل نظریه بود و جامعه بی‌نظریه را مثل پایان نامه بدون فصل دو می‌دانست او روشنفکر بود اما اسیر بازی‌ها و دام روشنفکری نشد.




برچسب ها
از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید