تئاتر معاصر ایران و بازنمود جایگاه زنان در خانواده

تئاتر  معاصر ایران و بازنمود جایگاه زنان در خانواده

نشست «تئاتر  معاصر ایران و بازنمود جایگاه زنان در خانواده» همزمان با هفته گرامیداشت مقام زن، با حضور سهیلا نجم (پژوهشگر، مترجم و مدرس تئاتر)، میترا علوی‌طلب (پژوهشگر، مترجم و مدرس حوزه تئاتر) و با دبیری محمود ترابی‌اقدم (کارشناس تئاتر)، سه‌شنبه ۵ بهمن ۱۴۰۰ به صورت برخط برگزار شد.

در بخش اول این برنامه سهیلا نجم با بیان اینکه نمی‌توانیم‌ در نمایشنامه‌ها تصویر واحدی از زن داشته باشیم، گفت: تصویر و چهره از زن به تعداد نویسندگانی که آن را ارائه می‌دهند، متفاوت است و ما یک تصویر منحصربه فرد یا یک جریان خاص در این زمینه نداریم. هر فردی یک‌جور به زن نگاه می‌کند که در این میان طبعاً جنسیت هم در تفاوت دیدگاه‌ها تأثیر می‌گذارد. یک نکته بسیار مهم در این زمینه، مردان نمایشنامه‌نویس‌اند که چند دسته هستند. از آنجایی که زنان شرقی نسبت به زنان غربی، ممکن است پیچیده‌تر، مرموزتر، نامکشوف‌تر و غیرقابل دسترس‌تر باشند، بنابراین بخش‌های مهمی از آن‌ها ممکن است دریافت نشود. بخشی از مردان در مقابل این موجود پیچیده نامکشوف غیرقابل دسترس، کاملاً تسلیم هستند یعنی نمی‌توانند آن را دریافت کنند اما به قدری زن برایشان، ژرف، با گوهر و حیرت‌انگیز است که بیشتر زبان به ستایش آن‌ می‌گشایند. اما بخش دیگر از مردان نمایشنامه‌نویس ما، اصلاً زن را درک نمی‌کنند، با جامعه زنانه خیلی در ارتباط نیستند و این انیما خیلی در آن‌ها رشد نکرده است. به همین دلیل، چون زن را نمی‌فهمند، لذا آن را بد می‌فهمند. به عبارت دیگر، بخش‌های گزنده زن را که در وجود هر کسی است، می‌فهمند و این خیلی بد است. اما عده‌ای دیگر از مردان نمایشنامه‌نویس، در نوشته‌هایشان به دنبال کشف و پاسخ به سوالاتشان هستند که در این میان می‌توان از بهرام بیضایی نام برد که به دنبال کشف است، مطالعه می‌کند و می‌آفریند. واقعیت این است که ما نمایشنامه‌هایی که بتواند به‌صورت چندبعدی به زنان بپردازد، خیلی کم داریم. بنابراین توصیه من به نمایشنامه‌نویسان جوان‌تر این است که سعی کنند یک نگاه کشاف و عمیق داشته باشند و به راحتی از کنار خود و زن‌ها نگذرند. در این مسیر همه زنان را باید دید؛ زنانی که در اتوبوس هستند، زنان سرپرست خانوار و ... .


میترا علوی‌طلب سخنران دوم این برنامه، هراس از حضور اجتماعی زنان را بخشی از علل حذف آن‌ها از نمایشنامه‌های آغازین، دانست و اذعان کرد: ما در نمایشنامه‌های آغازین ازجمله نمایشنامه‌های میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا آقا تبریزی، با زنان به شیوه خاصی روبه‌رو هستیم. زنانی که بسیار مکار، خرافاتی، اهل ریا و یا روسپی هستند، قدرت اغواگری دارند و می‌توانند به نظام قدرت نفوذ کنند که معمولاً بازیچه دست مردان قرار می‌گیرند. طی بررسی‌ای که در کتاب «سیمای هراس بر صحنه» از سال‌های ۱۲۲۹ تا ۱۳۲۰ داشتم، این دوره از نمایشنامه‌نویسی مقارن با دوره تغییرات بزرگ اجتماعی است. با دوره مشروطه، تغییرات بزرگ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی جنبش‌های آزادی‌خواهانه‌ اتفاق می‌افتد و زنان هم‌زمان با این تغییرات، صاحب صدا می‌شوند و خواستار جایگاهی در نظام اجتماعی می‌شوند. در این شرایط، روشنفکران و نویسندگان ما، یک نگاه پارادوکسیکال دارند یعنی ضمن توجه به زنان و ستایش این برابری، از ظهور زنان و جاگرفتن آنان در طبقات مختلف اجتماعی مقداری هراس دارند.


به‌طور کلی در کل تاریخ ادبیات نمایشی معاصر، با یک فقدان مواجه هستیم که آن هم، فقدان کنشگری زنان است که بخشی از آن به فقدان جایگاه زنان در اجتماع برمی‌گردد. از طرف دیگر، حتی صدای آن دسته از زنان آزادی‌خواه که فعالیت اجتماعی دارند و خواهان برابری هستند، در نمایشنامه‌ها شنیده نمی‌شود که من این را به‌عنوان هراس از ارتقای جایگاه زنان صورتبندی می‌کنم که نمایشنامه‌نویسان، ناخودآگاه نسبت به طرح زنان کنشگر در نمایشنامه‌های خود مقاومت دارند.

این مدرس حوزه تئاتر با بیان اینکه مجموعه نمایش‌های تمام دوران ادبیات نمایشی، به تعداد تمام نمایش‌نامه‌نویسان و دیدگاه‌هایی که درباره زنان ارائه می‌شود، قابل بررسی است، خاطرنشان کرد: خوب است که به تعداد تک‌تک این نمایشنامه‌ها کار پژوهشی صورت گیرد. این تعارض گفتمانی و تفاوت دیدگاه‌ها که در جامعه ایران وجود دارد، به کارهای پژوهشگران راه پیدا کرده و ما این تکثر را می‌توانیم ببینیم که از دل همین تکثر است که ما می‌توانیم جایگاه واقعی زنان را بازیابیم.


گزارش از: فریبا رضایی



برچسب ها
از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید