معرفی کتاب «نظام‌های رسانه‌ای فراسوی جهان غرب» به قلم مترجم آن

سید جمال‌الدین اکبرزاده جهرمی کتاب «نظام‌های رسانه‌ای فراسوی جهان غرب» را به فارسی ترجمه کرده است
معرفی کتاب «نظام‌های رسانه‌ای فراسوی جهان غرب» به قلم مترجم آن

کسانی که این متن را می‌خوانند به احتمال زیاد با نظریه‌های هنجاری رسانه و کتاب «چهار نظریه مطبوعات» نوشته سیبرت، پترسون و شرام آشنایی دارند، کتابی که در سال ۱۹۵۶ (۱۳۳۵ خورشیدی) منتشر شد و نقطه آغازی برای ایجاد حوزه مطالعات تطبیقی نظام‌های رسانه‌ای بود. کتاب «چهار نظریه مطبوعات» که در اوج دوران جنگ سرد و منازعه میان بلوک شرق و غرب نوشته شد با مقایسه تطبیفی نظام‌های رسانه‌ای در جهان، آنها را در چهار دسته لیبرال، مسئولیت اجتماعی، کمونیست شوروی و اقتدارگرا قرار می‌داد. این تقسیم‌بندی منشاء مناقشه‌های بعدی بر سر دسته‌بندی و مقایسه نظام‌های رسانه‌ای گردید. منتقدینِ این تقسیم‌بندی از نظام‌های رسانه‌ای را جهت‌دار و ایدئولوژیک تلقی کردند، چرا که نظام‌های رسانه‌ای کشورهای غربی را در یکی از دو دسته لیبرالی و مسئولیت اجتماعی (دو نظامی که واجد ویژگی‌های اغلب مثبت هستند) و کشورهای رقیب غرب و کشورهای جنوب را در دو دسته دیگر (دو نظامی که واجد ویژگی‌های اغلب منفی هستند) قرار می‌داد. نرون (۱۹۹۵) نقطه عزیمت کتاب «چهار نظریه مطبوعات»  را بر بنیان لیبرالیسم کلاسیک و متأثر از درک آمریکا از نحوه کار جهان می‌ داند. بعضی از منتقدین دیگر نیز معتقدند این تقسیم‌بندی پیچیدگی موجود در نظام‌های رسانه‌ای متکثر موجود در جهان را نادیده می‌گیرد برای مثال راق (۱۹۷۹) می‌گوید این تقسیم‌بندی کمکی به شناخت نظام‌های رسانه‌ای در جهان عرب نمی‌کند.  هالین و مانچینی (۲۰۰۴) کتاب را به زامبی فیلم‌­ ترسناکی تشبیه می‌کنند که به کمین جهان مطالعات رسانه­ای نشسته است. این دو معتقدند رویکرد اتخاذ شده در کتاب «چهار نظریه مطبوعات» به تولید تحلیل­های سطحی انجامیده که اغلب مشحون از پیش­فرض­های قوم­مدارانه‌ است و اقبال به این رویکرد باعث شده تا حوزۀ مطالعات رسانه­ای چندین دهه عقب نگه داشته شود.  

در پی چنین مجادلاتی است که هالین و مانچینی به نوشتن کتاب «مقایسه نظام‌های رسانه‌ای» روی می‌آورند، کتابی که در سال ۲۰۰۴ از سوی انتشارات کمبریج منتشر می‌شود. کتاب به شدت مورد استقبال قرار می‌گیرد و در سال ۲۰۰۵ جایزه بهترین کتاب آکادمیک در آمریکا را از آن خود می‌کند. هالین و مانچینی در این کتاب با استفاده از داده‌های تجربی و تحقیقات از پیش موجود توجه خود را معطوف به نظام‌های رسانه‌ای در  ۱۸ کشور اروپای غربی و آمریکای شمالی می‌کنند، کشورهایی که به لحاظ معیارهایی چون داشتن دمکراسی­های سرمایه­داری پیشرفته، از پیشینۀ تاریخی­ نسبتاً مشابهی برخوردارند. علیرغم اقبال زیادی که به کتاب «مقایسه نظام‌های رسانه‌ای» می‌شود به دلیل غربی بودن تمامی موردهای مورد بررسی، اتهام اروپامداری در باره این کتاب نیز تکرار می‌شود. پاسخ مولفین این است که کشورهای مورد بررسی برای مدت‌های مدید نقطه ارجاع اصلی در مطالعات تطبیقی نظام­های رسانه­ای بوده­اند و هدف آنها از این انتخاب این بوده که به ابهام­زدایی از مفهوم «مدل رسانه­ای غربی» بپردازند. در واقع  نویسندگان با انتخاب و بررسی این ۱۸ کشور غربی نشان می‌دهند که در واقعیت امر، «مدل غربی» واحدی وجود ندارد و نظام­های رسانه­ای در جهان غرب نیز بر مبنای الگوهای متفاوتی توسعه یافته ­اند و این نظام­ها را نه به­مثابه ایده‌­آل­‌های انتزاعی بلکه باید همچون صورت­بندی­های اجتماعی انضمامی دید که تحت شرایط تاریخی خاص توسعه ­یافته‌­اند.


 با این حال هالین و مانچینی در پی این انتقاد به لزوم مطالعه نظام‌های رسانه‌ای در کشورهای غیرغربی اذعان می‌کنند و برای رفع این نقیصه در صدد تألیف کتاب تازه‌ای برمی‌آیند، کتابی که تألیف آن با مقدمات زیاد همراه می‌شود از جمله برگزاری دو کنفرانس در سال‌های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۹. در نهایت کتاب مورد نظر به ویراستاری هالین و مانجینی و با مشارکت محققانی از کشورهای مختلف در سال ۲۰۱۲ از سوی انتشارات دانشگاه کمبریج با عنوان «نظام‌های رسانه‌ای فراسوی جهان غرب» منتشر می‌شود. در واقع کتابی که اکنون ترجمه شده و قرار است از سوی پژوهشگاه فرهنگ،هنر و ارتباطات منتشر شود، همین کتاب «نظام‌های رسانه‌ای در فراسوی جهان غرب» است.

کتاب «نظام‌های رسانه‌ای در فراسوی جهان غرب» شامل هفت مطالعه موردی در باره نظام‌های رسانه‌ای کشورهای غیرغربی است که شامل لهستان، کشورهای حوزه بالتیک، برزیل، اسرائیل، آفریقای جنوبی، روسیه و چین می‌شود. برای روشن‌تر شدن موضوع کتاب لازم است تا توضیحی در باره مفاهیمی اصلی ارائه شده از سوی هالین و مانچینی داد. این مفاهیم از آن جهت اهمیت دارند که بخش عمده‌ای از ادبیات متأخری که در حوزه نظام‌های رسانه‌ای و به‌ویژه ارتباط میان رسانه‌ها و سیاست تولید شده  در گرو درک این مفاهیم است. هالین و مانچینی برای مقایسه نظام‌های رسانه‌ای از چهار بُعد یا چهار متغیر استفاده می‌کنند که عبارتند از «ساختار بازارهای رسانه­ای«، مقدار و شکل «هم‌جهتی سیاسی»، «سطح حرفه­ای‌گرایی در روزنامه­نگاری» و نقش دولت. «ساختار بازارهای رسانه‌ای» به سطح توسعه مطبوعات و رسانه‌هایی با مخاطب انبوه اشاره دارد و شامل مواردی چون تیراژ مطبوعات، نخبه یا عامی بودن مخاطبان مطبوعات، نسبت جنسیت مخاطبان، نسبت تعداد رسانه‌ها در سطح ملی با رسانه‌های استانی و محلی، مقدار تأثیر رسانه‌های خارجی بر نظام رسانه‌ای ملی می‌شود. «هم‌جهتی سیاسی» اصطلاحی است که در اشاره به نحوۀ ارتباط میان کنشگران سیاسی و رسانه‌ها به کار می‌رود و در مفهومی کلی‌تر اشاره به این دارد که چطور رسانه‌ها در هر کشور انعکاسی از جناح‌بندی‌های سیاسی هستند. به عبارت دیگر این اصطلاح در تحلیل نحوۀ ارتباط میان سازمان‌های رسانه‌ای و گرایش‌های سیاسی به کار می‌رود. «سطح حرفه­ای‌گرایی در روزنامه­نگاری» مبتنی بر طیفی است که مشخص می‌کند نهادهای مربوط به روزنامه‌نگاری تا چه اندازه می‌توانند مستقل و به صورت حرفه‌ای عمل کنند. در نهایت نقش دولت به این اشاره دارد که تا چه اندازه نظام سیاسی  با استفاده از ابزارهایی که در اختیار دارد قادر  شکل دادن به ساختار و وظایف رسانه‌ها است.

 هالین و مانچینی در کتاب «مقایسه نظام‌های رسانه‌ای» با استفاده از این چهار متغیر ۱۸ کشور غربی را مورد بررسی قرار می‌دهند و در نهایت به سه مدل متفاوت از نظام رسانه‌ای می‌رسند. به عبارتی کشورهای غربی علیرغم شباهت‌هایی که به لحاظ فرهنگی و پیشینه تاریخی دارند به لحاظ نظام رسانه ای از یک مدل تبعیت نمی‌کنند. کتاب «نظام‌های رسانه‌ای فراسوی جهان غرب» قدمی به پیش می‌گذارد و به دنبال این است که ایا متغیرها و مدل‌هایی که ذکر آن رفت در باره کشورهای غیرغربی نیز مصداق دارد یا خیر و اگر این متغیرها و مدل‌ها مصداق ندارد به جای آن چه متغیرها و مدل‌های دیگری می‌توان پیشنهاد داد. با این که کتاب «مقایسه نظام‌های رسانه‌ای» هنوز به فارسی ترجمه نشده است، با این حال خواندن کتاب «نظام‌های رسانه‌ای فراسوی جهان غرب» این حسن را دارد که نه تنها مطالب کتاب اول را تا حد زیادی مرور می‌کند بلکه با نقد و بررسی مدعیات آن پرتو جدیدی به مباحث مربوط به نظام‌های رسانه‌ای می‌افکند. این کتاب را می‌توان کتابی میان‌رشته‌ای محسوب کرد که برای پژوهشگران و دانشجویان تحصیلات تکمیلی حوزه‌های ارتباطات، علوم سیاسی، روزنامه‌نگاری  و سیاستگذاری رسانه‌ای سودمند است.

 

منابع

Hallin, Daniel C. and Paolo Mancini (2004). Comparing Media Systems: Three Models of Media and Politics. Cambridge: Cambridge University Press.

Nerone, John C. (ed.) (1995). Last Rights: Revisiting Four Theories of the Press. Urbana: University of Illinois Press.

Rugh, William (1979). The Arab Press. Syracuse, NY: Syracuse University Press.

Siebert FS, Peterson T and Schramm W (1956) Four Theories of the Press. Urbana, IL: University of Illinois Press.


برچسب ها
از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید