رسانه باید تصویر تثبیتشده سیاستهای کاهش جمعیت را تغییر دهد
نشست «جوانی جمعیت و رسانه» با هدف بررسی سیاستهای تبلیغ و تبیین و اقناع جوانی جمعیت، شنبه ۶ خرداد ۱۴۰۲ با حضور سیدمهدی ناظمی قرهباغ (مدرس و پژوهشگر فلسفه)، مریم اردبیلی (آیندهپژوه حوزه خانواده و جمعیت)، احمد دُراهکی (استادیار جمعیتشناسی دانشگاه علامه طباطبایی) و علی پژهان (استادیار جمعیتشناسی و دبیر اندیشکده سلامت جمعیت و خانواده دانشگاههای کشور) و دبیری حجیه بیبی رازقی نصرآباد (دانشیار جمعیتشناسی مؤسسه تحقیقات جمعیت کشور) در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
در بخش اول این برنامه سیدمهدی ناظمی با قراردادن موضوع جمعیت ذیل حوزه حکمرانی گفت: فوکو در مجموعه مقالاتی اشاره میکند که کلمه جمعیت اساساً مربوط به حوزه حکمرانی است و حکمرانی از مرحلهای به بعد، متوجه تودهها میشود و برای آنها برنامه میچیند. برای تمام سلاطین گذشته هم مسئله جمعیت مطرح بوده و میزان موالید ارتباط مستقیمی با حفظ سرزمین و بقای امنیت داشته است اما نوع مواجهه جدید با این موضوع، از اواخر عصر مدرن اتفاق افتاد. جمعیتشناسی پدیدهای مدرن است که اگر آن را قبول نکنیم، ممکن است دچار اشتباهاتی شویم.
او با بیان اینکه اگر بخواهیم سیاستهای کاهش جمعیت را به شکل معکوس انجام دهیم، اثرگذاری نخواهد داشت، ادامه داد: اولین دلیل این ادعا این است که جمعیت ذیل موضوع حکمرانی قرار نگرفته است. حکمرانی زمانی با جمعیت گره خواهد خورد که دستگاههای مختلف با سیاستهای جمعیتی آمیزش و تعامل پیدا کنند ولی فعلاً این اتفاق نیفتاده است؛ هنوز تشکلهای مردمی، بخش خصوصی، دانشگاهها و پژوهشگاهها با تردید به سیاستهای جمعیتی نگاه میکنند. دلیل دوم این موضوع، تصویر تثبیتشده سیاستهای کاهش جمعیت در اذهان مردم است. در زمان اعمال سیاستهای کاهش جمعیتی، اجماع عجیبی درباره آن شکل گرفت؛ بهطوری که علاوهبر اجماع بین اقوام و طوایف مختلف، نوعی اجماع رسانهای، فرهنگی و دانشگاهی نیز ایجاد شد که طی آن استعارههای کلامی و تصویری توانستند تصویرهای کاهش جمعیتی را تحتتأثیر قرار دهند. در این جریان، تصوراتی ساخته شد که به منافع فردی افراد گره خورد که ماحصل آن امروز، فراگیرترشدن فردیت و پذیرش آداب زندگی شهری و صنعتی بود. صرفنظر از اینکه در آن زمان مرجعیت رسانهای وجود داشت، رسانه تصویری شفاف از خانه و خانواده ایرانی ارائه و زندگی سعادتمند را در گرو نهایتاً دو فرزند معرفی میکرد. درحالیکه پس از سالیان دراز متوجه شدیم این سیاستها آنگونه که تصور میشدند، نبودند و زمانی این را فهمیدیم که سبک زندگی موجود در کلانشهرها کاملاً تثبیت شده و تصویر خانواده شهرستانی پرجمعیت، تقریباً تصویری ناپسند در اذهان همه است. بنابراین در وضعیتی هستیم که باید با تصویر خیلی محکمی مقابله کنیم؛ اما در سیاستهای کلان کشور، برنامههای خاصی که بخواهد این تصویر را تغییر دهد، دیده نمیشود. ضمن اینکه مقاومتها و سنگاندازیهایی در بدنه خود دولت در برابر برخی سیاستهای جمعیتی وجود دارد و این نشان میدهد تغییرات جناحی، نتوانسته فضای مدیریتی کشور را دچار تغییرات اساسی کند. لذا در این شرایط، چیزی که راحتتر است این است که رسانهها را مقصر بدانیم. هرچند رسانهها در این خصوص کوتاهی کردهاند اما اگر این مشکل هم نبود، این مسئله چیزی نبود که در کوتاهمدت قابل حل باشد.
این پژوهشگر فلسفه کار رسانهها را دستزدن به پروپاگاندای رفع مسئولیت دانست و اظهار داشت: مهمترین نکته در این زمینه، کلمه جمعیت است؛ افزایش یا کاهش جمعیت مربوط به آحاد مردم نیست. جمعیت اصطلاحی است که ذیل حکمرانی قرار میگیرد. ما باید به آحاد مردم بگوییم که منافع فردی و جمعی آنها ذیل سیاستهای کاهش یا افزایش جمعیت چه میشود. در اکثر برنامهها دائماً از مردم خواسته میشود که نسبت به جمعیت حساس باشند بدون اینکه انبوه مواردی که در این بیست سال درباره افزایش جمعیت به مردم گفته شده، تغییر کرده باشند.
ناظمی وظیفه رسانهها در کمک به خروج از بحران جمعیتی را، تمرکز آنها بر چند بخش دانست و افزود: رسانهها میتوانند اقداماتی انجام و تصویرهای ذهنی مردم را تغییر دهند. لذا باید آنها را متقاعد کنیم روی چند بخش کار کنند که یکی از آنها کمک به ذهنیت متولدین دهه ۶۰ است. رسانهها میتوانند روی ذهنیت آنها کار کنند تا ازدواج و تشکیل خانواده و فرزندآوری داشته باشند و اگر احیاناً دچار شکست در این مسیر شدهاند، میتوانند دوباره ازدواج و فرزندآوری داشته باشند. مقابله با پدیده تکفرزندی مقوله دومی است که رسانه میتواند روی آن کار کند. امروز تکفرزندی با نوعی پرستیژ اجتماعی همراه است که باید این ذهنیت اصلاح شود. دیگری اصلاح فرهنگ پزشکی است. جامعه پزشکی با مقاومتی روبهروست که بخشی از آن ذهنی و بخشی مربوط به ملاحظات اقتصادی است. رسانه در این خصوص میتواند با زدن میانبر، ابتدا با بخشی از این جامعه که پذیرای این تغییرات شدهاند، شروع کند تا فرهنگ فرزندآوری کمکم در میان آنها فراگیر شود. سقط جنین موضوع دیگری است که متمایز از مسائل دیگر است. سقط جنین منطق متفاوتی دارد اما تبعات آن میتواند مسائل جمعیتی را متأثر کند. همانطور که کمپینهای سقط جنین در آمریکا توانستند موفق عمل کنند، در ایران هم این حرکات میتوانند موفقیتآمیز باشند.
مریم اردبیلی دومین سخنران این برنامه در ابتدای سخنان خود بر لزوم مرور درسهای رسانهای دهه ۶۰ و الهام از آنها تأکید و تصیرح کرد: در نیمه دهه ۶۰ شاهد اوج باروری در ایران بودیم که پس از آن سیاستهایی برای کاهش آن طراحی و اعمال شد. امروز بهتر است درسهای رسانهای آن زمان را مرور کنیم؛ چون بار آموزشدهنده دارد. در آن زمان تصویری که از حجم بحرانسازی و انفجار جمعیت ایجاد شد، فراموششدنی نیست؛ تصویری که نشان میداد فاجعهای پیش روی ایران است که اگر با آن مقابله نشود، دچار مصیبت عظیمی خواهیم شد. امروز میبینیم که آن بحرانسازیها اتفاق نیفتاد و کشورها علیرغم داشتن چالشهایی، میتوانند به قدرتهای اقتصادی و اجتماعی در دنیا تبدیل شوند. بنابراین بار رسانهای که بر واقعیتی سوار میشود، گاهی اوقات میتواند اثرات منفی داشته باشد. امروز هم اگر بدون درنظر گرفتن پیچیدگیهای جامعه، کورکورانه خطی را بگیریم و خیلی پرهیاهو آن را دنبال کنیم، به نتیجه مثبتی نخواهیم رسید. چیزی که باعث بهنتیجهرسیدن سیاستهای کاهش جمعیت در دهه ۶۰ بود، همنوا عملکردن مجموعه امکانهای رسانهای، تمایل خانوادهها و بستر اجتماعی بود که ما باید این همنوایی را درس بگیریم.
او با بیان اینکه نقش زمینه فرهنگی در ایجاد تغییرات جمعیتی کاهش یافته، بخش تبلیغاتی و رسانهای را صرفاً برشی از این جریان دانست و اذعان کرد: شرایط امروز کاملاً متفاوت از جامعهای است که با ابزارهای کنترل جمعیت آشنا نبود و سبک زندگی تکفرزندی و طعم زندگی شهری همراه با توسعه را نچشیده بود. از سال ۱۳۹۰ اقداماتی برای افزایش میزان باروری انجام شد، اما تاکنون موفق نبوده است؛ درحالیکه دهه گذشته، با توجه به سن باروری دهه شصتیها، دههای طلایی برای تعدیل هرم سنی بود. یکی از دلایل عدم موفقیت این برنامهها، تمرکز روی نقاطی بود که نقطه اهرمی در سیاستگذاری ما نبودند. یکی از آنها، عدم توزیع رایگان ابزارهای پیشگیری از بارداری و عدم آموزش آن در مراکز بهداشت بود. وقتی افزایش این لوازم منجربه کاهش باروری و میزان موالید شد، لزوماً جمعآوری آنها منجربه افزایش میزان باروری نخواهد شد. مسئله دیگر، موضوع سقط جنین است. ما فضای رسانهای را به داستان غربالگری و تست سلامت جنین آلوده کردیم درحالیکه سقط جنین، ۹۹٪ ماجراست؛ مسئلهای که کاملاً اختیاری و در خانهها و بدون مراجعه به مراکز سلامت انجام میشود. باتوجه به حجم بالای سقط جنین در روز، میتوان گفت در ماه تقریباً یک سقط در اطراف هرکدام از ما اتفاق میافتد که از آن خبر نداریم. اگر گروههای مردمی با دغدغههای جمعیتی در این زمینه تقویت میشدند و حلقههای اجتماعی، حفاظتی و حمایتی در محیط اطراف خود تشکیل میدادند، امروز شاهد این حجم بالای سقط جنین نبودیم. مشکل جدی در این زمینه، این است که هرکدام از جناحها و گروهها، میخواهند جمعیت را برای خود کنند؛ درحالیکه جمعیت متعلق به مردم است و باید از دوقطبی و سیاسیکردن آن بپرهیزند.
این آیندهپژوه حوزه خانواده و جمعیت با اشاره به چهبایدکردها عنوان کرد: برای اینکه بفهمیم کاری که امروز انجام میدهیم، درست است و مثل دهه شصت با بحرانسازی همراه نیست، باید از هر اقدام، کلام و رفتار صورتبندی خاصی داشته باشیم و ببینیم هرکدام از کنشهای ما، چه تصویری از آینده فرزند در فضای جامعه میگذارد؛ این صورتبندی کمک میکند خطاهای کمتری داشته باشیم. ازجمله سیاستهایی که میتواند در زمینه فرزندآوری تقویت شود، استعاره «فرزند من و خانواده من» است. افراد پیش از اجرای سیاستهای کاهش فرزندآوری، براساس این مدل کار میکردند و همواره به این فکر میکردند که خانواده بدون فرزند کامل نمیشود. در این زمینه وقتی غنا و کیفیت خانواده تقویت شود، بهطور غیرمستقیم روی عدد جمعیتی هم اثر خواهد گذاشت. در اصل، تمایل اصلی فرزندآوری اینجا شکل میگیرد. مورد دوم استعاره «فرزند دولت» است و آن زمانی است که دولت برای آوردن هر فرزند امکانهایی در نظر میگیرد. این سیاست فینفسه بد نیست و در اکثر کشورهای دنیا دنبال میشود اما زمانی خطرناک میشود که به سیاست غالب تبدیل شود؛ چون در این حالت اولویت خانواده حذف میشود. این سیاست باید در همراهی با سیاست «فرزند خانواده» دنبال شود و مردم حس کنند دولت فرزندخواهی آنها ریلگذاری میکند. سیاست بدتر، «فرزند حاکمیت» است. مردم نباید احساس کنند فرزند آنها، بچه حاکمیت است. با هر سیاستی که بوی سلبی دهد و محدودیتی برای افرادی که بچه نمیخواهند ایجاد کند، افراد مقاومت خواهند کرد. سیاست چهارم، «فرزند امت» است که در مواردی میتوان از آن برای خانوادههایی که افکار دینی پررنگتری دارند، استفاده کرد. در کل باید تیپولوژی از مردم و جامعه مخاطب خود، داشته باشیم و بدانیم از چه استعارهای و در چه سطحی باید استفاده کنیم. چون مردم نباید احساس کنند این سیاستها مسئله فرزندآوری آنها را بهعنوان مسئلهای شخصی تحتتأثیر قرار میدهد. در کار رسانهای یک شعار فلهای عمومی برای همه، کارگشا نیست و باید برای هر گروه از مخاطبان با هر رنج سنی، ادبیات مخصوص به خودشان انتخاب شود. هیچ گروه از مخاطبان را نباید از نظر دور داریم. بهتر است خود مخاطبان را به مشارکت بطلبیم و مسائل جمعیتی را از نظر آنها فهم کنیم و سپس براساس آنها، مسیر را ریلگذاری کنیم.
در ادامه احمد دُراهکی با موضوع «هویت مادری» به ایراد سخن پرداخت و با اشاره به اینکه امروز این هویت دچار بحران شده، خاطرنشان کرد: در گذشته هویت زنان فقط در نقش مادری تعریف میشد اما در جامعه جدید، عوامل هویتساز متفاوتی چون تحصیلات و شغل، ایجاد شدهاند که برای زنان جاذبه زیادی دارند؛ مسئلهای که برای هویت مادری آنها چالش ایجاد کرده است. ازجمله مباحث دیگری که در این زمینه میتوان به آن اشاره کرد، مصرفگرایی است. در رسانه امروز، زنی با هویت بالا شناخته میشود که دچار مصرفگرایی باشد. مصرف با مفهوم فردگرایی ارتباط برقرار میکند و در فرهنگ مصرفی، فردگرایی اولین چیزی است که دنبال میشود. با چنین جاذبههایی که برای زنان ایجاد شده، چطور میتوان آنها را متقاعد به فرزندآوری کرد؟ خیلی از برنامههای انجامشده در حوزه جمعیتی در حد رفع مسئولیت هستند و کار عمیقی در خصوص حفظ هویت مادری انجام نشده است. در این خصوص رسانهها مسئولیت سختی دارند و باید برای هویت مادری، مطالبه کنند.
او با بیان اینکه مهمترین دستاورد مادری، عشق است، ادامه داد: مفهومی که بهطور ذاتی در وجود مادر وجود دارد، عشق است اما فرهنگ مدرن و رسانهها آن را تحتتأثر قرار دادهاند. چیزی که امروز جامعه ما بیش از پیش به آن نیاز دارد، عشق است. فرهنگ اصیل ما سراسر آمیخته به عشق بود. بنابراین ما باید به فرهنگ اصیل خود برگردیم. اگر امروز در این زمینه دچار مشکل هستیم، به دلیل ناتوانی در حفظ فرهنگ اصیل خود بوده است. در این زمینه بخشی از مسئولیت رسانه این است که برای هویت مادری ارزش قائل شود. موضوع مرجعیت رسانهای هم اینجا مهم است. اگر در دهه ۶۰، صداوسیما موفق عمل کرد، به دلیل مرجعیت آن بود اما امروز رسانههای اجتماعی نقش بیشتری از رسانههای رسمی دارند. تنها کاری که باید امروز انجام دهیم این است که با برگشت به فرهنگ اصیل خود، بر فرهنگ مدرن و مصرفی غلبه کنیم.
علی پژهان آخرین سخنران این برنامه در مقدمه سخنان خود به نقش پر اهمیت رسانهها در مسائل جمعیتی اشاره کرد و گفت: رسانهها از گذشته بهویژه پس از جنگ جهانی دوم تا امروز، نقش تعیینکنندهای در حوزه جمعیتی داشتهاند. به عبارتی آنها پیشقراولان عرصه جمعیتی بوده و هستند. همانطور که آب به سنگ شکل میدهد، رسانهها هم بر جمعیت، شکل و نوع آن اثر میگذارند.
او با اشاره به فعالیت رسانهای کشورهای مختلف در حوزه جمعیتی اضافه کرد: کاهش جمعیت صرفاً متعلق به ایران نیست و به نحوی کل دنیا در حال تجربه آن است. به همین دلیل برخی کشورها سیاستهای رسانهای خاصی را در این خصوص تدارک دیدهاند. بهطور مثال در فرانسه سیاستهای مستقیم و غیرمستقیمی در این خصوص دنبال میشود. ازجمله در میان بیست کانال تلویزیونی، یکی از آنها شبکه جمعیت و جغرافیاست که تمام دستاوردهای علمی خود را در ان نشان میدهند. آموزش زبان فرانسه در سفارتهای این کشور در کشورهای مختلف، یکی از سیاستهای غیرمستقیم این کشور در جذب جمعیت است. در آلمان کتابهای منتشرشده از ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۲ عملاً بهصورت مستقیم به آینده و خطراتی که متوجه جمعیت کشور آنهاست، اشاره کردهاند. در ژاپن، شبکههایی مثل شبکه فوجی، ۸۰٪ برنامههایشان مسائل جمعیتی است. این رسانهها حتی پخش مستقیم دفاعیه پایاننامههای مربوط به مسائل جمعیتی را در دستور کار خود دارند. یکی از افتخارات کشوری مثل کره جنوبی این است که توانسته آمار ۳۱٪ عدم تمایل زنان به ازدواج را به ۱۸٪ برساند. دنیا به این سمت حرکت کرده است. ما از سال ۹۳ تا ۱۴۰۰ برنامههایی بهصورت کجدار و مریز داشتیم که برخی تعارضگونه و سطحی بودند و منجر به برداشتهایی متفاوت و نهایتاً سیاستگذاریهای غلط شد.
این استاد جمعیتشناسی با بیان اینکه رسانه ملی در این حوزه تنهاست، ادامه داد: ما هنوز به لحاظ جمعیتشناسی به وفاق ملی نرسیدهایم. رسانه ملی در این حوزه تنهاست و شبکههای اجتماعی همراه آن نیستند. ژاپن با ساختن فیلم «مرگ در تنهایی» درباره عواقب ازدواجنکردن هشدار داده است. ما هم میتوانیم مستند افراد قوی را بسازیم و نشان دهیم مدیران، سرمایهگذاران و کارگزاران موفق ما، معمولاً از کسانی هستند که در خانوادههای پرجمعیت بودهاند. مشکل دیگر ما این است که هنوز به گفتمان اجتماعی نرسیدهایم. در این میان، نگاه اصولگرایی تندرو مسائل جمعیتی را بیشتر مسئلهای امنیتی میداند و نگاه اصلاحطلبی، مسئله را عادیانگاری میکند. ما نیازمند نوعی گفتمان بینابینی هستیم تا واقعیتهای جمعیتی را به مردم بگویند.
پژهان در پایان شکلگیری سه دسته سیاست جمعیتی از طریق برنامهریزان رسمی کشور، متخصصان علمی و گروههای ذینفع را موثر دانست و گفت: این سه گروه برای اطلاعرسانی افکار عمومی باید از رسانه استفاده کند. رسانهها میتوانند با تغییر گفتمان رایج و با استفاده از یافتههای دقیقتر، اطلاعات دقیقتری از مسائل جمعیتی ارائه دهند تا شاهد تغییرات مفید در رفتارهای جمعیتی باشیم.
گزارش از: بهاره رضایی