سیاستگذاری و حکمرانی فرهنگی در ایران پس از انقلاب

سیاستگذاری و حکمرانی فرهنگی در ایران پس از انقلاب

پنل تخصصی «سیاستگذاری و حکمرانی فرهنگی در ایران پس از انقلاب» در «دومین همایش ملی حکمرانی اسلامی» چهارشنبه ۲۱ آبان ۹۹ با دبیری دکتر مصطفی اسدزاده (دکتری سیاستگذاری فرهنگی) و سخنرانی دکتر حسین قلجی (عضو هیأت‌علمی دانشگاه امام صادق) و دکتر توحید محرمی (عضو هیأت‌علمی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات) برگزار شد.

در بخش اول این برنامه حسین قلجی به جایگاه فرهنگ در سیاستگذاری اشاره کرد و گفت: اینکه مفاهیم فرهنگی مشخص و شناخته‌شده هستند، درست است اما شاید نگاه‌کردن به موضوع از زوایای دیگر، خالی از لطف نباشد. آنچه که ما در کشور خود به ‌عنوان یک مشکل با آن مواجه هستیم، این است که جایگاه فرهنگ را در نظام سیاستگذاری به‌روشنی تبیین نکرده‌ایم. میان فرهنگ و سیاستگذاری عمومی یک رابطه دوسویه وجود دارد اما جایگاه فرهنگ و خط‌مشی‌ای که فرهنگ به نظام سیاستگذاری می‌دهد، بسیار زیاد است و در این میان فرهنگ با تشبث به ابزارهای خود یعنی افراد و نهادها، می‌تواند در نظام سیاستگذاری ریل‌گذاری انجام دهد و آن را دچار تغییر و تحولات کند. بنابراین این جایگاه، جایگاه بسیار مهمی‎ست اما سوال این است که چرا نظام فرهنگی ما نمی‌تواند کارویژه خود را برای ریل‌گذاری نظام سیاستگذاری آن‌طور که خودش می‌خواهد، به کار ببندد و خروجی‌های آن، خروجی‌های متزاحم هستند؟ معتقدم باید به فرهنگ کمک کنیم تا راه‌های نفوذ خود به تنظیم دستورکار را پیدا کند. همه بخش‌های این فرهنگ‌ مناسب است یعنی هم راه را دارد و هم محتوا، ولی در مرحله نفوذ به مرحله سیاستگذاری راه خود را پیدا نمی‌کند. لذا تمرکز ما باید بر این حوزه باشد که به فرهنگ کمک کنیم تا از طریق ابزارهای خود، آن‌ها را مسلح کند و بتواند به نظام سیاستگذاری ورود پیدا کند.


او در تکمیل سخنان خود با اشاره به ایالات متحده آمریکا به‌عنوان کشوری که وزارت فرهنگ و بودجه فرهنگی ندارد، افزود: چطور می‌شود که کشوری که نه ابزارهای فرهنگی دارد و نه سیاست فرهنگی، بر جهان استیلا پیدا کند و کشوری مثل کشور ما که قریب به 36 نهاد فرهنگی دارد، هنوز نتوانسته آن دغدغه‌ای را که همواره مورد تأکید مقام رهبری‌ بوده، قابل توجه چشمگیر قرار دهد؟ علت این است که در غرب از ابزارهای فرهنگی استفاده می‌شود، یعنی بخش عمده‌ای از کنشگران اجتماعی از ابزارهای فرهنگی استفاده می‌کنند. بنابراین در چنین جامعه‎‌ای خرده‌فرهنگ‌ها شروع می‌کنند به تولید ابزارهای فرهنگی برای نفوذ به نظام سیاستگذاری کشور. از نظر ما، کالای فرهنگی فقط برای تبلیغ است درحالی که چنین نیست و این سنت و نگرش نیاز به اصلاحات دارد. کالای فرهنگی، یک کالای ارزشی‌ست. با این نوع نگاه به تولیدات فرهنگی که استراتژیک هستند، آنوقت می‌توانیم بگوییم آیا فلان فیلم به‌طور مثال، می‌تواند ارزش‌های ما را ترویج و تثبیت کند؟ آیا به درونی‌سازی ارزش‌هایمان کمک می‌کند؟ آیا به افزایش مخاطبان کالای فرهنگی در منطقه تبدیل می‌شود یا خیر؟ لذا نگاه‌های موجود باید با این نوع نگاه‌ها کامل شود.


عضو هیأت‌علمی دانشگاه امام صادق در بخش بعدی سخنان خود با بیان اینکه در شناخت مسأله دچار مشکل هستیم، به دلایل عمده سیاست‌های متناقض و متزاحم پرداخت و اظهار داشت: شناخت از مسائل در کشور ما، متفاوت و متناقض است. در شناخت مسأله، نظام فرهنگی ما گاهی راه به بیراهه می‌برد. به‌طورکلی تنوع در شناخت مسائل زیاد است. به‌طورمثال، در نظام سیاستگذاری، «بی‌حجابی» مسأله است و در نظام فرهنگی، موضوع «حجاب». لذا مسأله‌شناسی بسیار حیاتی و حائز اهمیت است. ما سنجه مشخصی نداریم. دولتی ابزار سنجه‌اش، خط‌کش است، دولتی دیگر ابزار سنجه‌اش به طور مثال کیلو است. بنابراین چون نظام سیاستگذاری ما مشخص و مدون نیست و ابزارهای آن تعریف نشده‌اند، در شناخت مسائل با تفاوت شناخت‌ها مواجه‌ایم. اگر ما بتوانیم نظام سیاستگذاری در کشور را جا بیندازیم، مدون کنیم و خط‌کش‌های آن را یکسان کنیم، یعنی سنجه‌های یکسان برای شناخت مشکل یا مسأله ایجاد کنیم، در آن‌صورت فهم ما از مسأله یکدست و یکسان خواهد شد. دلیل دیگر خروجی سیاست‌های متناقض این است که فرهنگ نتوانسته ارزش‌ها، ایستارها و انگاره‌های خود را در آن چند نفری که دولت تشکیل می‌دهند، درونی کند. به‌عبارت دیگر جامعه‌پذیری یکسان و درونی‌شدن ارزش‌های اجتماعی در میان سیاستگذاران ما به یکسان اتفاق نیفتاده است.

در بخش بعدی برنامه توحید محرمی چالش‌های فرهنگی را مربوط به سه حوزه روندی، مدیریتی و برنامه‌ریزی دانست و با بیان اینکه آشفتگی مفاهیم و تعاریف در حوزه فرهنگ، سرمنشأ اغتشاشات مفهومی‌ست، درباره چرایی وضعیت کنونی اذعان کرد: برنامه‌ها بدون درنظر گرفتن روندهای جامعه طرح‌ریزی می‌شوند و اکثر مواقع این برنامه‌ها بدون درنظرگرفتن نیازهای فردی و اجتماعی تدوین می‌شوند. از طرف دیگر، برنامه‌ها با ساختارهای موجود منطبق نیستند. ضعف در اجرای برنامه و عدم تطبیق با واقعیت، مشکل دیگری‌ست که می‌توان در این حوزه دید. باورمند نبودن کارگزاران، خود یک مسأله دیگر است. روندهای سیاست‌ورزی در سطح سیاستگذاری و مدیریت کلان، باورمند نیستند. سایه سنگین سیاست بر حوزه‌های دیگر ازجمله فرهنگ همواره دیده می‌شود. افراد بیشتر از حوزه سیاست وارد حوزه فرهنگ می‌شوند و صاحب تخصص فرهنگی نیستند. این افراد اصطلاحاً چون خاک صحنه را نخورده‌اند و دانش و تخصص این حوزه را هم ندارند، لذا مسئولیت‌پذیر هم نیستند. افرادی که وارد این حوزه می‌شوند، باید درک لازم، توانایی لازم و تجربه لازم را داشته باشند. این مسأله بر حوزه فرهنگی آسیب زده که آسیب‌هایش هم بسیار جدی‌ست. با وجود تمام رشدی که در زیرساخت‌های فرهنگی شاهد هستیم، هم‌چنان فرهنگ آن جایگاهی که باید داشته باشد را ندارد. علت آن هم همین سایه سنگین سیاست است که اجازه نمی‌دهد فرهنگ نفس بکشد.


عضو هیأت‌علمی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در پایان سخنان خود بر وجود خلأ اطلاعات فرهنگی تأکید و خاطرنشان کرد: پیمایش‌ها منطبق بر واقعیت‌ها نیستند چراکه اگر منطبق بر واقعیت‌ها بودند، وضعیت ما این نبود. ما نیازمند اطلاعات مستمر و به‌هنگام هستیم تا سیاستگذار ما بتواند براساس آن اطلاعات مستمر، پای کار بیاید. لذا کارگزار فرهنگی ما در تاریکی قدم می‌زند. چراکه ما اطلاعات لازم را نداریم و نمی‌توانیم فرهنگ را پایش کنیم. در حالی‌که اگر اطلاعات مستمر هفتگی داشتیم، می‌توانستیم با تعیین چند شاخص معین، حتی به‌سوی پیش‌بینی آینده که به‌نوبه خود یک علم محسوب می‌شود، حرکت کنیم. برای سیاست‌گذاری که می‌خواهد چشم‌اندازی چندساله را تدوین و به آن‌ها بودجه تخصیص دهد، این اطلاعات کافی و کارآمد نیستند.

قلجی در پایان در تأیید سخنان محرمی افزود: داده در کشورهای غربی مثل کشور فرانسه بسیار حیاتی‌ست. به‌طوری‌که اگر سرانه شاخصی پایین بیفتد، برای آن‌ها یک مشکل اجتماعی محسوب می‌شود و لذا برای آن سریعاً سیاستگذاری می‌کنند.   


گزارش از: فریبا رضایی



برچسب ها
از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید